۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حیوان» ثبت شده است

نخستین نشانۀ تمدن در یک فرهنگ باستانی

 

«نخستین نشانۀ تمدن در یک فرهنگِ باستانی، استخوان رانی بوده که شکسته شده و دوباره جوش خورده است!
 

چرا که پای شما اگر در یک قلمرو حیوانی بشکند، شما می‌میرید.

 

نمی‌توانید از خطر فرار کنید، برای نوشیدن به رودخانه بروید یا برای غذا شکار کنید.

 

شما خوراکی هستید، برای جانورانِ پَرسه‌زن.

 

هیچ حیوانی با پای شکسته آنقدر دوام نمی‌آورد تا استخوانش جوش بخورد.

 

استخوان شکستۀ رانی که جوش خورده است، گواهی است بر اینکه کسی زمان صرف کرده تا با شخص پاشکسته همراهی کند.

 

محل جراحت را بسته، شخص را نگهداری و تیمار کرده تا سلامت و بهبودی پیدا کند.

 

کمک به دیگری در عین دشواری، همان‌ جایی است که تمدن آغاز می‌شود.

 

ما وقتی در اوج شکوفایی خود هستیم که به دیگران یاری می‌رسانیم.»

 

                                                                                                   «مارگارت‌مید»

 

*****

 

دوستان سلام؛

وقتی این مطلب را دیدم، به فکر فرو رفتم و دیدم که این سخن کاملا درست است!

 

امروز هم وقتی می‌بینیم؛ یکی از اطرافیان ما به کمک نیاز دارد، باید در حد توان به او کمک کنیم و دستش را بگیریم.

 

ما می‌توانیم بخشی از هزینه‌هایمان را کم کنیم و به دیگران کمک کنیم. این نشانۀ انسانیت ماست.

 

به قول سعدی شیرازی در بوستان:

«... مرا شاید انگشتری بی نگین          نشاید دل خلقی اندوهگین!»

 

نشانه‌های تمدن و فرهنگ، درست از زمانی آغاز می‌شود و جلوه و نمود پیدا می‌کند که ما از مرحلۀ غرایز حیوانی بالاتر می‌رویم و رفتاری بنا به اختیار و اراده از خود بروز می‌دهیم.

 

وگرنه بسیار ی از گونه‌های جانوری نیز، در سختی‌ها به هم‌نوعان خود یا دیگر موجودات کمک می‌کنند.

 

همۀ ما در دنیای واقعی یا در شبکه‌های مجازی بسیار دیده‌ایم که یک سگ، توله‌های گربه‌ای را پناه داده و بزرگ می‌کند.

 

یا گربه‌ای که از یک موش حمایت کرده یا از توله سگ بیجانی مراقبت و نگهداری می‌کند یا ... .

 

اما مقولۀ کمک در دنیای انسان‌ها بسیار بالاتر و والاتر و ارزشمند‌تر از این رفتارهای غریزی و حیوانی است.

 

امیدواریم؛ هر روز بیش از پیش؛ برای هم‌نوعان خود و دیگر موجودات جهان، ارزش قائل شویم و در جهت کمک به بهبود زندگی آنان بکوشیم.

 

 

۱۴ آبان ۹۹ ، ۲۱:۲۴ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی

محبت حقیقی ... !


محبت به دیگران چند نوع است:


     1. بدون این که به دیگری محبت کنی، از دیگران توقع داری به تو محبت کنند و آن؛ محبت افراد خودپسند و متکبر است که محبت دیگران به خود را وظیفه ی آنان می داند.

     2. به دیگری محبت می کنی و انتظار داری، دیگری هم در عوض به تو محبت کند و آن محبت بازرگانان و تاجران است که داد و ستد را در تمام امور زندگی از جمله محبت، پیشه ی خود ساخته اند.

     3. به دیگری محبت می کنی و اگر پاسخت را با محبت داد، سپاس خداوند را به جا می آوری و اگر به تو محبت نکرد؛ برایش دعا می کنی و چشم انتظار چیزی نیستی.

     این نوع از محبت بدون چشم داشت، محبت پدر و مادر و اولیای خدا و در واقع محبت خدایی است و اصل محبت همین است که بی چشم داشت محبت کنی و کسی که به این حد از خود گذشتگی رسیده باشد، یا از اولیای خداست یا با اولیای خدا محشور خواهد بود و خانه ی دلش تا ابد آباد است.

     نکته: هنگام محبت کردن؛ موجود نیازمند به محبت ممکن است انسان، حیوان یا گیاه باشد و نباید هنگام محبت کردن؛ بین انسان، گیاه و حیوان تفاوتی باشد. اصل « محبت کردن » مهم است نه موجودی که نیازمند لطف است و چه بسا به گیاه یا حیوان کمک کردن به جهت ناتوانی در بیان مقصود، ارزشمند تر از لطف به یک انسان باشد.

۲۱ خرداد ۹۷ ، ۱۰:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی