۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «درخت» ثبت شده است

هیس...!! دختر خوب!



     ـ « آهای!... باشُمام!... بله! شما که اون پشت قایم شدی و فکر می کنی، کسی نمی بینتت! دالللی...! ببین گوشه های دامن زرزریت از پشت درخت دیده می شه. چه دامن قشنگی! این طرف هم دو تاگوشه ی طلایی رنگ روسریت تو نسیم بازی می کنه! پس سعی نکن خودت رو مخفی کنی، چون کاملا دیده می شی.



     آفرین که اومدی بیرون! علیک سلام خانم کوچولو...! خوبی؟ حالت چطوره؟ کلاس چندمی؟ عمو چرا ساکتی و حرف نمی زنی؟ چرا جوابم رو نمی دی؟ چی؟... نمی شنُفَم! شاید مامان و بابات گفتند که با غریبه ها حرف نزنی! آفرین که به حرفشون گوش می دی. ولی تو دیگه یه خانم شدی و می تونی از خودت محافظت کنی!



     بابا و مامان زیادی بدبین و نگرانند! من دارم می رم، پارکِ سرِ کوچه. اگه بخوای تو هم می تونی باهام بیایی. اون جا سر و صدای بچه ها گوش همه رو برده. شاید بابا و مامان نتونند و وقت نداشته باشند که تو رو ببرند پارک! اما من که وقت دارم و می تونم. بیا دستتو بده عمو با هم بریم...! »


***


     ..... و بدین ترتیب یک موجود شیطان صفت، بی رحم و ناجوانمرد، دخترک بیچاره را به گوشه ای از پارک برد و گوشواره ها و النگوی کوچکش را به زور از دست و گردنش کشید و او را زخمی، نیمه جان، ترسان و مضطرب در گوشه ی خلوت پارک رها کرد...!



     چند پیرمرد و چند عابر زن به کمکش آمدند و او را به دفتر پارک بردند و کمی آب به او دادند. ناگهان زنی مضطرب و هراسان به طرف پارک آمد و سراغ دخترکش را گرفت. او را به طرف دفتر پارک راهنمایی کردند. مادر دخترش را در آغوش گرفت و از حال رفت. دخترک که بیشتر ترسیده بود، جیغ می زد و از مردم می خواست که به مادرش کمک کنند و نگذارند بمیرد! او فکر می کرد مادرش دارد می میرد...!



     خانم ها او را به هوش آوردند و به درمانگاه رساندند. خدا به مادر و فرزند رحم کرده بود! اما شاید دفعه ی بعد آن موجود شیطان صفت پلیدتر باشد و فرصت کافی داشته باشد، برای نیات پلیدتر و شوم تر خود...! پدران و مادران باید بیشتر مراقب بچه ها، این دسته گل های زندگی باشند. خدا خودش به بچه های بی پناه کمک کند!


۲۹ مرداد ۹۷ ، ۱۹:۴۹ ۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سعید بیگی

آدمایی هستند ...

(این متن را یکی از دوستان برایم فرستاده بود و با کمترین تغییر منتشر شد.) 


     آدمایی هستن که :

هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ می گن خوبم ...

     وقتی می بینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا می گرده، راهشون رو کج می کنن، از یه طرف دیگه می رَن که اون حیوونکی نپره ...

     اگه یَخَم بزنن، دستتو ول نمی کنن بزارن تو جیبشون ...

اذیتشون نکنین...

تنهاشون نذارین!

     همینها هستند که دنیا را جای بهتری می کنند!

 

     مثل اون راننده تاکسی که حتی اگر دَر ِ ماشینش را محکم ببندی بلند می گه: روز خوبی داشته باشی.

 

     آدمهایی که توی اتوبوس، وقتی تصادفی چشم در چشمشون می شی، دستپاچه رو بر نمیگردونند، لبخند می زنند و هنوز نگاهت می کنند.

 

     آدمهایی که حواسشون به بچه های خسته ی توی مترو هست، بهشون جا می دهند، گاهی بغلشون می کنند.

 

     دوست هایی که بدون مناسبت کادو می خرند،... مثلا می گن این لباس توی ویترین انگار مال تو بود. یا گاهی دفتر یادداشتی، نشان کتابی، پیکسلی ...

 

 

 

     آدمهایی که از سر چهار راه، نرگس نوبرونه می خرند و با گل می روند خانه.

 

     آدمهای پیامکهای آخر شب، که یادشان نمی رود گاهی قبل از خواب، به دوستانشان یادآوری کنند که چه عزیزند، آدمهای پیامکهای پُر مهر بی بهانه، حتی اگر با آن ها بدخلقی و بی حوصلگی کرده باشی.

 

     آدمهایی که هر چند وقت یک بار ایمیل پرمحبتی می زنند، که مثلا تو را می خوانم و بعد از هر یادداشت غمگین، خطهایی می نویسند، که یعنی هستند؛ کسانی که غم هیچ کس را تاب نمی آورند.

 

     آدمهایی که اگر توی کلاس تازه وارد باشی، زود صندلی کنارشان را با لبخند تعارف می کنند که غریبگی نکنی.

 

     آدمهایی که خنده را از دنیا دریغ نمی کنند، توی پیاده رو بستنی چوبی لیس می زنند و روی جدول لی لی می کنند.

 

 

     همینها هستند که دنیا را جای بهتری می کنند برای زندگی کردن!

 

     مثل دوستی که همیشه موقع دست دادن خداحافظی، آن لحظهی قبل از رها کردن دست، با نوک انگشتهاش به دستهایت یک فشار کوچک می دهد…

     اون هایی که وقتی بارون می آد، دستاشون رو به آسمونه.

 

     وقتی بهشون زنگ می زنی، حتی وقتی که تازه خوابیدن با خوشرویی جواب می دن و می گن خوب شد، زنگ زدی باید بلند می شدم.

 

     وقتی یه بچه می بینن، سرشار از شور و شوق می شن و باهاش شروع به بازی می کنند.

 

     آره همین ها هستند که هم دنیا رو زیبا می کنن، هم زندگی رو لذت بخش تر!

 

     وقتی پرنده ای زنده است، مورچه ها را می خورد. وقتی می میرد، مورچه ها او را می خورند.

     یک درخت میلیون ها چوب کبریت را می سازد اما وقتی زمانش برسد، فقط یک چوب کبریت برای سوزاندن میلیو نها درخت کافی است.

     زمانه و شرایط در هر موقعی می تواند تغییر کند. در زندگی هیچ کس را تحقیر و آزار نکنید. شاید امروز قدرتمند باشید اما یادتان باشد؛ زمان از شما قدرتمندتر است پس خوب باشیم و خوبی کنیم که دنیا جز خوبی را بر نمی تابد!

۰۷ تیر ۹۷ ، ۰۴:۵۲ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی