۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سعدی شیرازی» ثبت شده است

نخستین نشانۀ تمدن در یک فرهنگ باستانی

 

«نخستین نشانۀ تمدن در یک فرهنگِ باستانی، استخوان رانی بوده که شکسته شده و دوباره جوش خورده است!
 

چرا که پای شما اگر در یک قلمرو حیوانی بشکند، شما می‌میرید.

 

نمی‌توانید از خطر فرار کنید، برای نوشیدن به رودخانه بروید یا برای غذا شکار کنید.

 

شما خوراکی هستید، برای جانورانِ پَرسه‌زن.

 

هیچ حیوانی با پای شکسته آنقدر دوام نمی‌آورد تا استخوانش جوش بخورد.

 

استخوان شکستۀ رانی که جوش خورده است، گواهی است بر اینکه کسی زمان صرف کرده تا با شخص پاشکسته همراهی کند.

 

محل جراحت را بسته، شخص را نگهداری و تیمار کرده تا سلامت و بهبودی پیدا کند.

 

کمک به دیگری در عین دشواری، همان‌ جایی است که تمدن آغاز می‌شود.

 

ما وقتی در اوج شکوفایی خود هستیم که به دیگران یاری می‌رسانیم.»

 

                                                                                                   «مارگارت‌مید»

 

*****

 

دوستان سلام؛

وقتی این مطلب را دیدم، به فکر فرو رفتم و دیدم که این سخن کاملا درست است!

 

امروز هم وقتی می‌بینیم؛ یکی از اطرافیان ما به کمک نیاز دارد، باید در حد توان به او کمک کنیم و دستش را بگیریم.

 

ما می‌توانیم بخشی از هزینه‌هایمان را کم کنیم و به دیگران کمک کنیم. این نشانۀ انسانیت ماست.

 

به قول سعدی شیرازی در بوستان:

«... مرا شاید انگشتری بی نگین          نشاید دل خلقی اندوهگین!»

 

نشانه‌های تمدن و فرهنگ، درست از زمانی آغاز می‌شود و جلوه و نمود پیدا می‌کند که ما از مرحلۀ غرایز حیوانی بالاتر می‌رویم و رفتاری بنا به اختیار و اراده از خود بروز می‌دهیم.

 

وگرنه بسیار ی از گونه‌های جانوری نیز، در سختی‌ها به هم‌نوعان خود یا دیگر موجودات کمک می‌کنند.

 

همۀ ما در دنیای واقعی یا در شبکه‌های مجازی بسیار دیده‌ایم که یک سگ، توله‌های گربه‌ای را پناه داده و بزرگ می‌کند.

 

یا گربه‌ای که از یک موش حمایت کرده یا از توله سگ بیجانی مراقبت و نگهداری می‌کند یا ... .

 

اما مقولۀ کمک در دنیای انسان‌ها بسیار بالاتر و والاتر و ارزشمند‌تر از این رفتارهای غریزی و حیوانی است.

 

امیدواریم؛ هر روز بیش از پیش؛ برای هم‌نوعان خود و دیگر موجودات جهان، ارزش قائل شویم و در جهت کمک به بهبود زندگی آنان بکوشیم.

 

 

۱۴ آبان ۹۹ ، ۲۱:۲۴ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی

نیکی به خلق خدای

« کسی نیک بیند به هر دو سرای

که نیکی رساند به خلق خدای! »

                                                                        «سعدی شیرازی»

 

وقتی ما پا به صحنۀ گیتی نهادیم و هستی یافتیم، امکانات و نعمت‌های فراوانی در اختیار مان قرار گرفت که از پیشینیان به ما رسیده بود.

این امکانات مفید و لازم برای زندگی ما را، تلاش‌های آنان مهیا کرده بود.

گرچه آنها می‌دانستند که عمرشان به بهره برداری از این حاصل دسترنج‌شان نخواهد رسید؛ اما دست از کار نکشیدند.

شاید رمز برکت و خیری که در زندگی قدیمی‌ها بسیار دیده می‌شد و به ندرت کسی از آن محروم بود، همین نکته باشد.

اما امروز ماجرا برعکس شده است؛ یعنی بسیاری از ما نعمت خیر و برکت را در زندگی از دست داده‌ایم.

و تنها عدۀ کمی از این نعمت ارزشمند بهره مند هستند.

 

 

 

***

 

 

 

پدران و مادران ما ـ که یاد و نامشان گرامی باد ـ فقط برای تامین هزینه‌های زندگی خود و خانوادۀ خویش کار و تلاش نمی‌کردند. بلکه .....

 
* علاقه مندان می توانند ادامۀ مطلب را در سایت (دبیر فارسی dabirefarsi.com) به همراه دَه‌ها مطلب دیگر بخوانند.
 
 
 
۳۰ خرداد ۹۸ ، ۱۹:۴۴ ۶ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰
سعید بیگی

سخن چینی

« میان دو کس جنگ چون آتش است          سخن چین بدبخت هیزم کش است »      « سعدی شیرازی »


     بارها برای من پیش آمده که با کسی حرفم شده و از دست هم ناراحت شده ایم و بعد از چند ساعت یا یکی دو روز سعی کردیم، به روشی به هم نزدیک شویم و صحبت را پی بگیریم و روابط حتی از قبل هم صمیمانه تر و بهتر شده است.

     اما در این بین روزهایی را نیز سراغ دارم که هر چه به تلاشمان ادامه می دادیم، به تفاهم و نتیجه نمی رسیدیم و ظاهرا از هم دورتر می شدیم. بعد از چند روز وقتی بیشتر دقت کردیم، چون هر دو می خواستیم به هم برسیم؛ سعی کردیم در جایی با هم رو به رو شویم و با هم ماجرای ناراحتی و دلخوری را از اول بررسی کنیم و هر کس در هر بخش مقصر بوده، بابتش عذرخواهی کند و هر چه شنیده یا نشنیده، درست یا نادرست، همه را فراموش کند و نه تنها الان که هیچ وقت دیگری به آن حرف ها حتی فکر نکند.

     نکته ی جالب این جاست که در بین گفتگو فهمیدیم، چه حرف هایی که از قول ما به طرف مقابل گفته نشده! مطالبی که ما حتی اگر به روی هم شمشیر بکشیم، خطاب به هم نخواهیم گفت! بعد بخش به بخش پیش رفتیم تا ماجرا با عذرخواهی طرفین از هم تمام شده و به هم قول داده ایم که حرف نفر سوم را ـ هر که می خواهد باشد ـ به هیچ روی نپذیریم.

     دیگر این که فقط به نفر سوم بی اعتنایی کنیم و برایش دعا کنیم که از آتش درون شفا یابد و سعی نکنیم او را بین دیگران رسوا کنیم، چون آتش کینه را در وجودش شعله ور می کنیم و او دست به کارهایی خواهد زد که شاید قابل جبران نباشد!

     البته قدری سخت است، چون هنگام ناراحتی و عصبانیت، احساس، مهار عقل آدمی را در وجودش به دست می گیرد و فریادهای خیرخواهانه ی عقل شنیده نمی شود و چندان اثرگذار نخواهد بود. کاش بتوانیم در ارتباط دوستانه با اطرافیان، نفر سوم را ـ جز در مواردی که در حضور هر دویمان باشد ـ به هیچ روی راه ندهیم تا سالم تر، آرام تر و شادتر زندگی کنیم!


۰۲ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۳۸ ۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
سعید بیگی