حریم به محدوده ای گفته می شود که بدون اجازه و هماهنگی صاحبش نمی توان و نباید به آن نزدیک و یا وارد شد. اگر به رعایت حریم خود از سوی دیگران علاقه مندیم، طبعا باید حریم دیگران را محترم بشماریم تا حرمت حریممان محفوظ بماند.


« چو بد کردی مشو ایمن ز آفات          که واجب شد طبیعت را مکافات! »


     اما گاهی اوقات عملی از فردی سر می زند که به افراد زیادی و گاه همه ی افراد جامعه آسیب می رساند و در این گونه موارد باید حرمت آن فرد شکسته شود و کار و عمل نابهنجارش به آگاهی و اطلاع عموم مردم برسد و همه از شر او و امثال او در امان باشند.

     اما در همین صورت اخیر نیز، نباید جزئیات کارهای زشت و اعمال شیطانی آن افراد خطاکار ـ به جز کارشناسان و متولیان امر ـ در بین مردم تشریح شود؛ زیرا آفاتش بیش از فایده هایش خواهد بود.

     در روزگار ما و عصر انفجار اطلاعات که هر کودک و نوجوانی به سادگی به شبکه های اجتماعی و انواع سایت ها دسترسی دارد، شرح جزئیات ماجرا،  نه تنها مفید نخواهد بود، بلکه فرزندان و خانواده های آنان را نگرانتر خواهد کرد و آرامش روحی و روانی جامعه را بر هم خواهد زد.

     زیرا از سویی به بیماران روانی و هنجار گریز، روش های جدیدی را برای آزار دیگران خواهد آموخت و از سویی دیگر زشتی و قُبح این کار را از بین خواهد بُرد و با ایجاد ترس، دلهره و نگرانی توان انجام کارهای روزمره را از فرزندانمان خواهد گرفت و به آنان آسیب های فراوان خواهد زد.

     روشن است که هیچ فرد عاقل و منطقی با مجازات خطاکار و رسوا شدنش مخالف نیست و مجازات مُجرمان، در جامعه امید و نشاط را می افزاید و به آرامش و امنیت روحی و روانی جامعه کمک شایانی خواهد نمود. اما شرح کامل واقعه و تهیه ی فیلم، عکس و خبر و پخش کردن در میان مردم کاری منطقی، درست و عاقلانه نخواهد بود.

     در بسیاری از نقاط دنیا تماسی هر چند ساده اگر باعث رنجش کودک و نوجوان ـ پسر یا دختر ـ شود، به شدت پیگیری می شود و تا مجازات مُجرم پیش می رود. اما در کشور ما حتی در این حوادث دردناک، بزرگترها پیش قدم می شوند و از خانواده ی قربانی با تطمیع یا تهدید و یا ... رضایت می گیرند و یک عمر درد و رنج را برای فرد آسیب دیده به ارمغان می آورند و به این شکل، ناخواسته به متجاوز اجازه ی تکرار این کار زشت را در سراسر عمر می دهند!

     ما نیز باید در خانه به کودکانمان بیاموزیم که هر یک از اطرافیان و یا دیگر افراد جامعه نگاه نامناسب و تجاوزگرانه به آنان داشتند، به سرعت فریاد بزنند و بلافاصله خانواده و افراد دلسوز را در جریان قرار دهند و خانواده نیز تا مجازات فرد خطاکار دست از حمایت فرد آسیب دیده برندارند. شوربختانه در این موارد تصور بسیاری بر این است که فرد آسیب دیده مقصر واقعی بوده و فرد تجاوزگر ابدا مورد کمترین سرزنش ها قرار نمی گیرد!


*****


و اما کلام آخر؛
     آیا هنگام آن نرسیده است که نمایندگان ملت در قوه مقننه؛ با همکاری کارشناسان و متولیان امر، قوانین بازمانده از روزگاران گذشته را بازنگری کنند و برای متجاوزین به ناموس جامعه (اعم از مرد و زن و کودک و نوجوان) مجازات هایی متناسب در نظر بگیرند و به شکل قوانین محکم و انسانی مدون نمایند؛ تا با مجازات سنگین این دسته از مُجرمان، کمتر شاهد چنین اتفاقات ناراحت کننده و وحشتناک باشیم؟!