۳ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

سکوتی بهتر از فریاد!

 

بسیاری از ما آن قدر که در بارۀ دیگران حرف می زنیم، از خودمان و در بارۀ خودمان تقریبا چیزی نمی گوییم.

 

حال آنکه بدون شک اطلاعات و دانسته های ما در بارۀ خودمان صدها برابر چیزهایی است که از دیگران می دانیم.

 

یعنی اقیانوسی در برابر قطره ای!

 

و جالب اینجاست که بدون لحظه ای فکر کردن شروع به بیان یک مطلب که در بارۀ فردی شنیده، خوانده یا حتی دیده ایم، می کنیم.

 

اما از گفتن یک بخش کوچک از آن اطلاعات مفید در بارۀ خودمان، که دانستنش سبب بالا رفتن سطح روابط ما با اطرافیان می شود، خودداری می کنیم.

 

مثلا بیان این نکته که از چه رفتارهایی ناراحت می شویم، می تواند دوستان و اطرافیان ما را آگاه کند تا آن برخورد خاص را با ما نداشته باشند.

 

دیگران نیز می توانند، انتظارات کلی خود را در قالب دو یا سه نکته به ما بگویند تا در رفتارهای خود با آنان تجدید نظر کنیم.

 

همچنین با سکوت کردن، در مواقعی که اطلاعات کافی نداریم یا دانسته های ما بر اساس حدس و گمان یا گفته های نااستوار دیگران است، می توانیم به سالم سازی روابط با دیگر افراد جامعه کمک شایانی بنماییم.

 

بیایید از همین امروز این پیام را به دیگران بدهیم که من از اظهار نظر در این مورد خودداری می کنم؛ چون:

 

1.من صاحب نظر و اهل فن این حوزه نیستم.

 

2.حتی اگر صاحب نظر این حوزه باشم، می کوشم قضاوت و سنجش را به افراد داناتر و باسوادتر این حوزه بسپارم تا نتیجۀ بهتری عاید افراد جامعه گردد.

 

3.اطلاعات و دانسته های من در بارۀ این فرد یا این موضوع، علمی و مطمئن نیست.

 

4.رفتار انسانی و منصفانه حکم می کند، در زمینه های غیر تخصصی نظر ندهم و آن را به صاحب نظران واگذار کنم.

 

5.چون بهداشت روانی را عامل مهمی در ارتقا، رشد و پیشرفت سطح روابط اجتماعی می دانم، با سکوت در این زمینه ها به افزایش بهداشت روانی در روابط بین افراد جامعه کمک می کنم.

 

#من_در_این_زمینه_حرفی_ندارم!

#من_دیگر_حرفی_ندارم!

#من_سکوت_می کنم!

 

اگر موافقید کمک کنید یا نظر و پیشنهاد خود را بگویید.

 

۳۰ مهر ۹۸ ، ۰۴:۲۸ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سعید بیگی

هر که دارد هوس کرببلا بسم الله!

 

 

 

این روزها همه جا بوی زیارت گرفته است. بوی حسین (ع) و بوی کربلا و اهل بیت (ع) گرفته است!

 

از سر هر کوچه که می گذری، پسران دختران سینی به دست را می بینی که کاسه های آش نذری پخش می کنند.

 

این آش نذری، آش پشت پای یک مسافر کربلاست!

 

 

زیارت قبول و سفر به سلامت ان شاءالله زائر مزار حسین (ع)!

 

التماس دعا داریم وقتی در بین الحرمین به مرقد عباس ابن علی (ع) نزدیک می شوی!

 

 

آری! دل ها این روزها حال و هوای اربعین گرفته.

 

در دل ما هم اربعینی برپاست به یاد شهیدان کربلای عراق در سال 61 هجری و تمام کربلاهای روی این کرۀ خاکی!

 

 

صدای چاووش دیگر کمتر به گوش می آید:

 

 

اول به مدینه مصطفی را صلوات!

 

دوم به نجف شیر خدا را صلوات!

 

در کرببلا به شمر ملعون لعنت!

 

در طوس غریب الغربا را صلوات!

 

ایوان نجف عجب صفایی دارد!

 

حیدر بنگر چه بارگاهی دارد؟

 

...

 

 

آخر بیشتر آنان که چاووش خوان بودند، رخت از این دنیا کشیده اند یا در گوشه ای به نجوا با دل خویش مشغولند.

 

یادش به خیر! قدیمی ها صفا و صمیمیت بیشتری داشتند و درگیر تعارف و این حرف ها نبودند. خدایشان بیامرزد!

 

 

برای سلامتی زائران عتبات عالیات و تمام زیارتگاه ها اجماعا صلوات!

 

 

هر که دارد هوس کرببلا بسم الله!

 

هر که دارد به سرش شور و نوا بسم الله! 

 

هر که دارد سر همراهی ما بسم الله!

 

 

 

۲۲ مهر ۹۸ ، ۱۸:۳۰ ۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سعید بیگی

رسیدن به خواسته ها

دوست من سلام

اگر ممکنه به یک پرسش من پاسخ بدید:

 

آیا شما به هر چیزی که تو زندگی خواستید، رسیدید یا نه؟

 

اگر نه، چرا؟

و اگر بله، چطور؟

...

 

***

 

خود من هر وقت که درخواستم باعث زحمت و مزاحمت دیگران نبوده و برای به دست آوردنش، تلاش لازم رو کردم؛ اون رو به دست آوردم.

 

البته یک نکتۀ دیگه اینجا هست که بهش می گن؛ زمان! بله زمان!...

 

یعنی من چیزی رو امروز دوست داشتم که داشته باشم، اما چون تلاشی نکردم و یا اینجا برای کسی زحمت و دردسر درست می‌کرده، نتونستم بهش برسم.

 

اما به محض اینکه اون شرایط تغییر کرده، در اولین فرصت بهش دست پیدا کردم.

 

از قدیم گفتند:

«با خدا باش، پادشاهی کن          بی خدا باش، هر چه خواهی کن!»

 

این شعر واقعا درسته! من و خیلی از شماها با تمام وجودمون درستی پیامش رو درک کردیم و فهمیدیم.

 

وقتی از خدا چیزی می‌خواهی، به شرط این که حقی از کسی ضایع نشه؛ مطمئن باش بهش می‌رسی!

 

و البته باز هم زمان! یعنی در زمان خودش، بهترین زمان ممکن!

 

حتما این بخش رو هم با من موافقید که بعضی چیزها رو وقتی به دست می‌آریم، تازه می‌فهمیم چقدر خوب که جلوتر دستمون نرسید، چون الان بهتر از اون وقته!

 

بعضی‌ها فکر می‌کنند این جمله که «حکمت خدا بوده!...» فقط راه حل آروم شدن بعضی آدم‌هاست که به چیزی که خواستند، نرسیدند!

 

شما چی فکر می‌کنید؟

 

ما به دلیل دانش و تجربۀ ناقص بشری‌مون، دلیل خیلی از چیزها رو توی دنیا نمی‌دونیم.

 

اما چون توهم آگاهی و دانایی داریم، فکر می‌کنیم وقتی چیزی رو نمی‌فهمیم؛ یا نیست یا می‌تونیم هر طور دلمون خواست در باره‌اش حرف بزنیم!

 

و این یک اشتباه بزرگه!

 

دلیل خیلی از اتفاقات و مسائل رو بعد از گذشتن از اون‌ها فهمیدیم و دیدیم که چقدر خوب شد؛ این طور نشد یا خوبه که اون طور شد!

 

و نکتۀ دیگه این که، فرض کنیم جملۀ «حکمت خدا بوده!» فقط برای آرامش دادن به ما باشه؛ مگر بده که آروممون می‌کنه؟

 

اگر ما رو خواب کنه و حرکت رو اَزَمون بگیره؛ بله! بَده! خیلی هم بَده!...

 

اما وقتی فقط کمی از اضطراب و ناراحتی‌مون کم می‌شه و حالمون بهتر می‌شه که دیگه بد نیست!

 

منتظر پیام‌های دوستان عزیزم هستم. اگر صلاح دونستید، نظرتون رو آشکار بگید و اگر نه به طور خصوصی بفرستید. موفق باشید.

۱۰ مهر ۹۸ ، ۱۲:۰۳ ۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سعید بیگی