یک سوزن به خود؛ یک جوالدوز به مردم...!


دست در دست هم دهیم به مهر          میهن   خویش   را   کنیم   آباد !


     یکی دو سال پیش، کانالی با عنوان « میهن آباد » در تلگرام ساختم و دوستان زیادی را به آن کانال دعوت کردم و پس از حدود هفده پُست، تنها هفت نفر باقی ماندند که بعضی از آن عزیزان نیز به خاطر رودربایستی از کانال متواری نشده بودند. به هر روی در آن کانال - که با پیشنهاد دوستان راه اندازی شده بود - عهد بستیم که برخی موارد را در رفتارهایمان مراعات کنیم و به دیگران نیز یادآوری نماییم، ولی با فرار دوستان کار نیمه کاره باقی ماند و به نهایت نرسید.

     اگر خواست خدا بود، در پُست های بعدی، آن عهدها را می آورم تا ببینید که اگر بعضی نکات ساده را رعایت کنیم، تا چه اندازه در بهبود رفتارهای اجتماعی مان اثر مثبت دارد. 

     همیشه این مطلب یعنی انتقاد از گفتار، رفتار و عملکرد، مورد بی مهری واقع شده و حتی کسانی که به ظاهر از انتقاد استقبال کرده اند، در واقع از آن بیزارند و حاضر به پذیرش مسئولیت اجتماعی خویش در این زمینه نیستند. انسان ذاتا موجودی از خود سپاس گزار و دارای حُبّ ذات است و تحمل ایراد گرفتن از خود را ندارد. البته حساب انسان های خودساخته و کسانی که روح بزرگی دارند، جداست.

     اما اگر ما خواهان تغییر در رفتار مردم هستیم، باید از خود شروع کنیم و به قول معروف: « رُطَب خورده منعِ رُطَب کی کند؟ » اگر ما به درستی مطلبی که می گوییم، ایمان داریم؛ باید بدان عمل کنیم تا دیگران نیز ما را همراهی کنند. پیامبر اکرم (ص) فرمود: « با رفتارتان مردم را دعوت کنید، نه با گفتارتان! » 

     با توجه به این گفتار ارزشمند رسول خدا (ص)، اکنون نیز پیش از بیان هر نکته و مطلبی، نخست در حد توان در جهت اجرای آن خواهم کوشید و سپس مطلب را مطرح خواهم کرد تا مصداق « عالم بی عمل » نباشم. امیدوارم که اینگونه شود. حق یاورتان!

۲۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی

چرا اینجاییم؟

یاران و همراهان گرامی درود!

     ماه ها و بلکه سال هاست، این نکته دغدغه ی من شده است که در جمع خانواده و اطرافیان و در سطح گسترده تر در بین هم شهریان و هم وطنان، رفتاری آرام و دوستانه و سرشار از مهر و مدارا و محبت را شاهد باشم! اما شوربختانه مردم ما در بیشتر برخوردهای روزانه با یکدیگر نه دوستانه و با مهر که با خشم و قهر برخورد می کنند، گویی مدت ها با هم دشمن بوده اند و کینه ای دیرینه از هم دارند و به دنبال فرصتی مناسب می گردند، تا آن همه کینه را با خشونت تخلیه کنند.
     این نکته را بگویم که من هم جزئی از این مردم هستم و به این رفتارهای نادرست اعتیاد دارم!! به هر روی؛ این جا خدای ناکرده قصد متهم کردن و محکوم کردن کسی را ندارم، که من خود گرفتار و بیمار این ناهنجاری اجتماعی ام. اما تلاش می کنم تا راهکارهای نجات از این رفتارهای نامناسب را بیابم و به قدر توان برای بهبود رفتارهای نامناسبی که در پیش گرفته ام، بکوشم. امید که چنین شود. 
     در این مسیر سختِ پیشِ رو، چشم به راه نظرات و پیشنهادهای ارزشمند شما همراهان همدل هستم و به دیده ی منّت و به جان، کلام گرمتان را می پذیرم. شاد و پیروز و سربلند باشید.بدرود!
۲۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۲:۵۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی

« از محبت خارها گُل می شود ... ! »


از محبت تلخ ها شیرین شود                وز محبت مِس ها زَرّین شود

از محبت دُردها صافی شود                 وز محبت دَردها شافی شود

از محبت خارها گل می شود               وز محبت سرکه ها مُل می شود

از محبت دار تختی می شود                وز محبت بار بختی می شود

از محبت سِجن گُلشَن می شود              بی محبت روضه گُلخَن می شود

از محبت نار نوری می شود               وز محبت دیو حوری می شود

از محبت سنگ روغن می شود            بی محبت موم آهن می شود

از محبت حُزن شادی می شود             وز محبت غول هادی می شود

از محبت نیش نوشی می شود             وز محبت شیر موشی می شود

از محبت سُقم صِحت می شود              وز محبت قَهر رَحمت می شود

از محبت مرده زنده می شود               وز محبت شاه بنده می شود

از محبت گردد او محبوب حق             گرچه طالب بود شد مطلوب حق!

                         « مولانا جلال الدین محمد بلخی »
۲۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۲:۵۹ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی