۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خانواده» ثبت شده است

دوست آن باشد، که گیرد دست دوست

 

از شما می‌پرسم: به چه کسی باید دل ببندیم؟

 

با چه کسی باید ارتباط دوستانه برقرار کنیم که شایستگی داشته باشد و ما نیز شایستۀ دوستی او باشیم؟

 

چه ویژگی‌هایی برای یک دوست و همراه مناسب، لازم و ضروری است؟

 

آیا می‌توانیم به هر کسی که از او خوشمان آمد؛ دلبسته یا وابسته شویم؟

 

آیا هر که از راه رسید و به ما سلام کرد، دوست واقعی ماست؟

 

و ...

 

***

 

دوستان عزیز و همراهان گرامی؛

 

چند روز پیش یک نوجوان باهوش، از من پرسشی داشت که نتوانستم پاسخ درست و روشنی ــ البته در حد فهم او و فرصت موجود ــ به او بدهم.

 

پرسش این بود: چرا ما با هر کسی که می‌خواهیم دوست شویم، بزرگتر‌ها از او ایراد و اشکالی می‌گیرند و ما را از رفت و آمد و دوستی با او نهی می‌کنند؟

 

جالب‌تر این که خانوادۀ همان دوستِ ما هم، او را از دوستی با ما برحذر داشته و نهی می‌کنند!

 

حال تکلیف ما چیست؟

 

شما را به خدا؛ زمان نوجوانی شما هم همین گرفتاری‌ها بود یا نه؟ شاید این مسائل فقط مربوط به روزگار ماست.

 

اگر اینطور است که خوش به حال شما و قدیمی‌ها و وای به حال ما!...

 

***

 

این بحث اختلاف سلیقه و فکر نسل‌ها (سُنّتی و مُدرن) از دیرباز تا کنون بوده است و تا دنیا دنیاست، خواهد بود.

 

من در طول سال‌های تدریس در مدارس مختلف، بارها دانش آموزانی را می‌دیدم که در کنار هم روی یک نیمکت می‌نشستند.

 

هر دوی آنها بسیار خوب، باهوش، مودب، سالم و بدون خطا بودند؛ اما وقتی کنار هم می‌نشستند، هر یک برای دیگری مانند کبریتی بود که او را منفجر می‌کرد و به کارهایی وا می‌داشت که خودش هم باور نمی‌کرد!

 

حال شما بفرمایید که در این باره چه فکری می‌کنید و چه جوابی به این دوست عزیز می‌دهید؟

 

 

 

۲۵ آذر ۹۸ ، ۲۱:۲۷ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سعید بیگی

دنیا یا آخرت؟


همراهان گرامی درود؛


     دوستان در تعالیم دینی ما آمده است که دل به دنیا نبندید، زیرا در این دنیای فانی ماندنی نیستید و این جهان حکم کاروانسرایی را دارد که پس از مدت کوتاهی باید از این جا کوچ کنید و به منزل اصلی خود در آخرت بروید!


     اما هیچ گاه نگفته اند که از نعمت های دنیا استفاده نکنید! در این باره جمله ی زیبایی را به این مضمون شنیده ام: « بکوشید، دنیا در دست شما باشد نه در دلتان! » اگر در دستتان باشد، می توانید از آن برای آسایش و راحتی خود، خانواده، بستگان، اطرافیان و دیگران استفاده کنید! اما اگر دنیا در دلتان باشد، به آن دلبسته می شوید و در عین داشتن مال و ثروت، ابدا توان خرج کردنش را برای خود یا دیگران نخواهید داشت!


     شاهد این مدعا زندگی ائمه ی معصومین (ع) است. آن بزرگواران تلاش می کردند امکانات مناسبی را برای خانواده ی خود مهیا کنند و اگر خود استفاده نمی کردند، به جهت بینش و درک بالای آنان بود که می خواستند با مردم ضعیف همسان و همدرد باشند و با این که مال و ثروت دنیا در اختیار ایشان بود؛ اما آن را به نیازمندان می بخشیدند و خود از آن به اندازه ی لازم استفاده می کردند. امید که ما نیز دلبسته و وابسته ی دنیا نشویم و از راه راست منحرف نشویم. چنین باد!


۲۴ آذر ۹۷ ، ۱۹:۱۷ ۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سعید بیگی

زن یا مرد؟

دخترا و پسرای گل و بلبل


     یه نکته رو همیشه یادتون باشه؛ مرد بنا به دلایلی اینطور و با این مشخصات و ویژگی ها آفریده شده تا یک پدر زحمتکش و دلسوز باشه و مثل یک ستون خیمه باشه تا همسر و فرزندانش به اون تکیه کنند و از زندگی شون لذت ببرند.


     و زن هم بنا به دلایلی اونطور و با اون مشخصات و ویژگی ها خلق شده تا یک همسر خوب برای شوهرش و یک مادر مهربان برای فرزندانش باشه تا خانواده با محبت های اون رنگ و لعاب بگیره.


     البته خانواده برای سرپا بودن و ادامه ی زندگی به هر دوی این ها با اختلاف نظرها و سلیقه هاشون نیاز داره و هیچ کدوم به سادگی نمی تونند، جای خالی دیگری رو پر کنند. از طرفی هر دوی این ها مساوی هستند و خداوند به هر کدام آن چه که لازم بوده در اختیار داشته باشه، داده.


     یادمون باشه این ها مساوی هستند، اما به هیچ وجه مشابه هم نیستند! نه در آفرینش و خلقت شون و نه در نیازهاشون! ان شاءالله آشیانه ی گرمتون همیشه سبز باشه و دلتون پر از امید و شادی! حق نگهدارتون!

 

۱۴ آذر ۹۷ ، ۱۹:۵۳ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی

آزادی انتخاب...!

آی دخترا، آی پسرا؛

     شما به عنوان یک انسان حق انتخاب دارید و آزادید، هر طور که دوست دارید؛ زندگی کنید. اما دلسوزی های اطرافیانتون رو عمیق ببینید و در باره ش فکر کنید. مخصوصا پدر و مادر و خانواده!

 

     اگر هم نتونستید مطابق میلشون رفتار کنید، حرمتشون رو نشکنید و احترامشون رو داشته باشید؛ چون خودتون یه روزی پدر و مادر یا حداقل بزرگتر بقیه می شید.


     فقط یک نکته؛ توی زندگیتون طوری برنامه ریزی و رفتار کنید که بعدها پشیمون نشید و غصه ی عمر گذشته رو نخورید! شاد و پیروز و سربلند باشید. حق نگهدارتون!


۰۵ آبان ۹۷ ، ۱۹:۴۸ ۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
سعید بیگی

پند بزرگان


     یکی از بستگان ما روانشاد « سرهنگ مصطفی عباسی » هنگامی که پسرش عازم خارج از کشور بوده، این شعر را سروده و به او می دهد تا به عنوان یادگار با خود ببرد و سفارش می کند که: « این شعر همیشه جلوی چشمت باشد تا وقتی از خانه و خانواده دور هستی، آنان را به یاد داشته باشی و زیاد احساس دلتنگی نکنی! » و پسر هم بنا بر سفارش پدر این پندنامه را تا امروز به یادگار نگاه داشته است.

     زنده یاد عباسی، اهل مطالعه بوده و کتابخوانی اندیشمند به شمار می رفتند و علاقه ی ویژه ای به حکیم فرزانه ی توس « ابوالقاسم فردوسی » و شاهکار ارزشمندشان « شاهنامه » داشتند و پندنامه ی مزبور را نیز بر همان وزن ابیات شاهنامه سروده اند. ایشان چند سال پیش که میهمان ما بودند، این شعر را با خط خود نوشتند و به ما هدیه کردند و بنده اجازه ی نشر آن را نیز از ایشان گرفتم. روحشان شاد و یادشان گرامی باد.




۲۳ مرداد ۹۷ ، ۱۰:۰۰ ۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱
سعید بیگی

هویت دوگانه


     گروهی از مردم کشور ما دچار نوعی دوگانگی هویت و شخصیت شده اند. یعنی اندیشه، سخن و عملکردشان به گونه ای است که می شود، دو نوع شخصیت را در وجودشان مشاهده کرد.

     از یک سو دلشان می خواهد انسانی مثبت، مفید، قابل اعتماد، دلسوز و به معنی واقعی کلمه انسان باشند. یعنی آن چه خوبان همه دارند، ایشان یکجا دارا باشند!

     از سوی دیگر با ملاحظه ی بعضی افراد و شرایط، ترجیح می دهند؛ منفی، طمعکار، فرصت طلب، بی رحم و به معنی واقعی کلمه شیطان باشند! و این کار را زرنگی می دانند!

     وقتی در کنار خانواده هستند، حامی دلسوزی می شوند که از پرواز یک پروانه به وجد آمده و اشکشان جاری می شود. اما وقتی از خانواده دورند، ممکن است، برخوردی تند و نامناسب با دیگران، حتی کودکان و حیوانات داشته باشند.

     این قبیل افراد شخصیتی مردم آزار و بسیار خودپسند دارند و چهره ی زیبایشان، در واقع نقابی است که این زشتی ها را به طور موقت می پوشاند. اما از آن جایی که خورشید همیشه پشت ابر نمی ماند، یک روز همه چیز آشکار می شود و اطرافیان از عمق زشتی درونشان اگاه می شوند.

     همواره آرزو کرده ام که این افراد پیش از کنار رفتن نقابشان، به خود آیند، توبه کنند و درون و بیرون خود را پاک و با صفا کنند. بدترین منظره برای من شرمندگی یک انسان به هر دلیل و در هر شرایط است و از خدا خواسته ام که تا حد امکان شاهد این صحنه ها نباشم. تا او چه صلاح بداند و برایمان چه رقم بزند!


۱۸ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۱۱ ۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سعید بیگی

سپر حمایتی

     در یکی از پُست های پیشین، فایده های « در آغوش گرفتن » را در مقاله ای از اینترنت مشاهده کردید. « در آغوش گرفتن » یا به عبارت ساده تر « بغل کردن » یکی از راه های انتقال انرژی مثبت به اطرافیان است که شوربختانه چندان جدی گرفته نمی شود.

     این « بغل کردن » در واقع نشانگر سپر حمایتی است که از اطرافیان، به ویژه اعضای خانواده و فامیل دریافت می کنیم و در برخورد با ناخواسته ها، نادیده ها و ناشنیده ها چنان اعتماد به نفسی پیدا می کنیم که پیش از آن هرگز نداشتیم.

     به هر روی یکی از روش های اعلام آمادگی به اطرافیان برای کمک و یاری همین است و بهتر است بیشتر و جدی تر آن را انجام دهیم. البته در جامعه رعایت مَحرَم و نامَحرَم و سلیقه ی افراد یک اصل انسانی است و نباید نادیده گرفته شود!

     کاش در برخوردهایمان به جای بوسیدن روی طرف مقابل که به قول برخی پزشکان اصلا کاری بهداشتی نیست؛ پس از دست دادن، یکدیگر را در آغوش بگیریم و از حمایت همدیگر و قول تنها نگذاشتن در سختی ها و مشکلات زندگی، لذت ببریم و برای این لطف سپاس گزار طرف مقابل باشیم.

     نظر شما در این باره چیست؟


۱۶ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۴۲ ۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سعید بیگی

اخلاق در خانواده

     امروز برنامه ای از صدا و سیما پخش شد که مرا بسیار ناراحت و غمگین کرد. این برنامه در باره ی مردی بود که روزگاری بین مردم از سیاسیون و مذهبیون بیشتر محبوبیت داشت. ایشان سید علی اکبر حسینی است که در گذشته به « آقای اخلاق در خانواده » شهرت داشت.

     ایشان روز یکم تیرماه 1397 از دنیا رفتند و امروز که بیش از چهل روز از فوت ایشان می گذرد، برنامه ای در باره ی زندگی ایشان از صدا و سیما پخش می شود. برنامه ی « اخلاق در خانواده » مرحوم حسینی، از پر بیننده ترین برنامه های صدا و سیما بود.

     اینجا قصد تعریف از آن مرحوم یا شرح زندگی ایشان را نداریم. مدتی بعد از آن که مرحوم حسینی نماینده ی مجلس شدند، شایعاتی برای تخریب ایشان میان مردم پخش شد. ناگاه پخش برنامه ی ایشان قطع شد و دیگر نه خبری از برنامه و نه از خود ایشان شد. حتی صدا و سیما هم هیچ توضیحی در این باره نداد!

     آری رسم زمانه همین است، اگر به تو نیاز باشد، حمایت می شوی. اما اگر نیاز نباشد، به راحتی تو را رها و فراموش می کنند!


۱۲ مرداد ۹۷ ، ۱۸:۴۷ ۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سعید بیگی

مردم و مسئولان...

     آورده اند که: دو نفر کنار دیواری نشسته بودند و گریه می کردند. از یکی از آن ها پرسیدند: چرا گریه می کنی؟ گفت: گرسنه ام. از دومی که بقچه ی نانی زیر بغل داشت، پرسیدند: تو چرا گریه می کنی؟ گفت: من با این گرسنه ابراز همدردی می کنم تا دردش کمتر شود!

     گفتند: اگر از نان هایی که همراه داری؛ تکه ای به این گرسنه بدهی، از گرسنگی نجات می یابد و دیگر گریه نخواهد کرد. صاحب نان ها گفت: از نان خبری نیست! اما اگر بخواهد تا فردا برای دلجویی او گریه خواهم کرد!!

***

     امروز این ماجرا حکایت مردم ما و مسئولان کشور است! مسئولان اگر بخواهیم تا قیام قیامت برای دلجویی ما گریه خواهند کرد، اما به شرط آن که سخنی از نان بر زبان نیاوریم!!

     مسئولان محترم تمام نهج البلاغه به ویژه نامه های امام علی (ع) به فرماندارانش چون مالک اشتر را از حفظ با سه روش ترتیل، تحقیق و صوت مجلسی برایمان می خوانند، اما دریغ از برداشتن یک قدم ناچیز برای حل مشکل مردم...!؟

     اینجا سه حالت ممکن است اتفاق بیفتد:

1. مسئولان به خدا، آخرت و ثواب و عذاب هیچ اعتقادی ندارند!

2. مسئولان یک حواله ی ویژه ی خانوادگی برای ورود به بهشت دارند!

3. مسئولان در روز قیامت به دلیل پایمال کردن حق مردم به شدت(؟!) عذاب می شوند!

     * گزینه ی 2 با عدالت خدا جور در نمی آید و اشتباه است. به نظرم بعضی حضرات به دلیل گزینه ی 1 با گزینه ی 3 روبرو می شوند! اما این حساب و کتاب قیامت است، حال تکلیف این دنیای حضرات چه می شود؟ آیا گرفتار دردسر شدن و عذاب کشیدنشان در این دنیا، رنج و درد ما را جبران می کند...؟ باید عاقل باشیم و عاقلانه رفتار کنیم تا از ما سوء استفاده نکنند!


۱۰ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۲۴ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سعید بیگی

سپاس گزاری

     امروز بعد از مدت ها خدا قسمت کرد بتوانم، در نماز جماعت مسجد شرکت کنم. مدت ها بود که کمر درد داشتم و دیسکم آسیب دیده بود و امکان رکوع و همین طور سجده ی طولانی را نداشتم. چند روزی آن قدر حالم بد شد که نماز را نشسته و در حالی که به پشتی تکیه داده بودم و از درد گریه می کردم، خواندم. آن روزها فکر می کردم که فلج شده ام و دیگر نمی توانم مثل آدم(!) نماز بخوانم.

     اما با لطف حق نرمش های خاصی را در طول چند ماه انجام دادم و با مراقبت و رعایت بعضی مسائل کم کم حس کردم که حالم بهتر شده است. بالاخره امروز حالم به قدری خوب شد که توانستم، با لذت در نماز جماعت حاضر شوم، جای همگی خالی! خدایا به خاطر تمام نعمت هایت سپاس گزارم!

***

     گاهی اوقات کار ساده ای را به طور روزمره انجام می دهیم و فکر می کنیم؛ چرا مثل فلان شخص آن امکانات را در اختیار نداریم، اما وقتی گرفتار درد یا بیماری یا ناتوانی می شویم، قدر روزهای خوشمان را می فهمیم.

     باید برای هر کاری، حتی نفس کشیدن هم خدا را شکر کنیم و یادمان باشد، ساده ترین کاری را که ما به راحتی انجام می دهیم، بعضی افراد حسرت انجامش را می خورند. دوستانی داریم که در زمان جنگ شیمیایی شده اند و هنگام بهار با ماسک مخصوص هم نمی توانند، در فضای آزاد رفت و آمد کنند و نفس کشیدن برایشان واقعا دشوار و دردناک می شود.

     انسان باید همیشه تلاش کند تا از نعمت های الهی، امکانات لازم برای زندگی راحت تر خود و خانواده اش را فراهم کند. اما برای تمام داشته هایش از کوچکترین چیز تا بزرگترین و مهم ترین آن ها، مثل سلامتی خدا را شکر کند. در این صورت خداوند نیز بر ثروت و دارایی اش می افزاید.


« شکر نعمت، نعمتت افزون کند          کفر نعمت، از کَفَت بیرون کند! »

                                                           « مولوی »


۰۹ مرداد ۹۷ ، ۲۲:۲۳ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سعید بیگی