۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دل» ثبت شده است

دلی به دست آر ...!

دوستانِ جان؛ درود!

 

مدتی گرفتار بعضی مشکلات و کارها شدم و این وبلاگ، به روز نشد.

 

با عرض معذرت از حضور خوانندگان و دوستان گرامی؛ امیدوارم این مشکل دیگر پیش نیاید! ان شاءالله!

 

***

 

آورده اند که به خواجه عبدالله انصاری (یا دیگری از بزرگان تصوف ـ تردید از بنده است!) گفتند: فلان شخص مقاماتی دارد و در هوا می پَرَد!

گفت: هنر نکرده، مگس هم در هوا پرواز می کند.

 

گفتند: او بر روی آب راه می رود!

گفت: هنر نکرده، پَرِ کاه نیز روی آب می رود!

 

گفتند: پس هنرمند و انسانِ انسان، چه ویژگی باید داشته باشد؟

گفت: باید تلاش کند، باری از دوش مردم بردارد!

 

***

 

اگر در هوا پَری، مَگَسی باشی!

 

اگر بر آب رَوی، خَسی* باشی!

 

پس دلی به دست آر، تا کَسی باشی!

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

* خَس: علف یا پَرِ کاه که روی آب می مانَد.

 

 

 

۰۵ فروردين ۰۰ ، ۲۲:۲۱ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی

دعاهای منتخب من

چالش انتخاب دعاهای مورد علاقه؛ پیشنهاد  آقای گوارای  عزیز!

 

هر انسانی که خداباور است؛ یعنی وجود خداوند آفریننده و مدبر امور جهان را باور دارد، قطعا به دنبال راهی برای ارتباط با پروردگار می گردد.

 

در این رهگذر بهترین مناجات ها و دعاها از زبان انسان های برگزیده (پیامبران و امامان علیهم السلام) و بزرگان و صالحانی که معرفت حق را درک کرده اند، صادر می شود.

 

این دعاها چه در لفظ و چه در معنا و مفهوم، بهترین ها هستند و آنچه را در ذهن و در دل داریم، به بهترین شکل و حالت بیان می کنند و خوب است از آنها استفاده کنیم.

 

البته برای ارتباط با خداوند تنها دلی شکسته و حال روحی خوش لازم است و میتوان بدون کلام نیز با او سخن گفت. چرا که از عمق وجودمان باخبر است و درد دلمان را می داند.

 

اما بزرگان فرموده اند: با این که خدا عالم به آشکار و پنهان جهان و دل های ماست؛ کار درست این است که نزد او اعتراف و اقرار به خطاها و گناهان کنیم و خواستۀ دلمان را در محضرش بگوییم.

 

این ارتباط هم حال ما را خوش می کند و هم ما را در رسیدن به خواسته هایمان یاری می رساند.

 

امیدواریم به خواسته های دلتان برسید. با خدا باشید و با خدا بمانید!

 

***

 

* دعاهایی که خیلی دوستشان دارم و گاهی دلم را هوایی کرده اند:

 

1. ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار.

 

2. الهی وفقنی لما تحب و ترضی.

 

3. لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین (ذکر یونسیه).

 

4. دعای سحر ماه مبارک رمضان.

 

5. دعای جوشن کبیر.

 

6. دعای کمیل.

 

7. دعاهای صحیفۀ سجادیه.

 

8. مناجات های شهید دکتر مصطفی چمران.

۲۹ مرداد ۹۸ ، ۰۷:۳۰ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سعید بیگی

برای چی و برای کی بنویسیم؟


     یکی از مشکلاتی که معمولا گریبان نویسندگان ـ به ویژه تازه کاران  ـ را می گیرد و آنان را به دردسر می اندازد و در واقع چالشی در کارشان ایجاد می کند؛ پاسخ به این پرسش است که: « چرا و برای چه کسی باید بنویسیم؟ »

     البته نویسندگانی که مدت ها سابقه ی نوشتن دارند از این مرزها گذشته اند و این مسائل کمتر برایشان پیش می آید. اما تازه کارها یا آنان که تازه دست به قلم شده و شروع به انتشار آثار و عرضه ی آن به عموم مردم زده اند، این مسئله را باید حل کنند تا بتوانند پیش بروند.

     در واقع بیشتر نویسندگان برای مخاطب و خواننده و جلب نظر و رضایت او می نویسند! البته بعضی مخاطب خاص دارند که یا خودشان و به قول معروف «دل خودشان» است یا فرد دیگری است که برای او می نویسند و ممکن است نویسندگانی هم باشند که برای عموم مخاطبان قلم به دست گیرند.

     و در این میان گروه کوچکی هستند که به قول « سینوهه پزشک مخصوص فرعون»، برای فرار از آزار دانایی و رهایی از عذاب نگاه داشتن مطلب یا رازی که ذهن و فکر را آزار می دهد؛ می نویسند و در هر صورت باید مخاطبی ـ چه در درون خود و چه در بیرون ـ داشت تا بتوان برای او نوشت!

     بنابراین روشن و آشکار است که برای واداشتن ذوق و هنر نویسندگی به ایجاد و آفرینش اثر، باید نوشته ها را در معرض دید و قضاوت خواننده و مخاطب قرار داد و طبیعی است که بازخورد و واکنش مخاطب نکته دان؛ حتی اگر یک نفر باشد بسیار راهگشا و کمک کننده خواهد بود.

     امیدوارم بیان این نکته برایتان مفید، قلمتان همواره نویسا و عمرتان پربرکت و برقرار باشد.

۱۲ بهمن ۹۷ ، ۱۲:۰۴ ۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سعید بیگی

دنیا یا آخرت؟


همراهان گرامی درود؛


     دوستان در تعالیم دینی ما آمده است که دل به دنیا نبندید، زیرا در این دنیای فانی ماندنی نیستید و این جهان حکم کاروانسرایی را دارد که پس از مدت کوتاهی باید از این جا کوچ کنید و به منزل اصلی خود در آخرت بروید!


     اما هیچ گاه نگفته اند که از نعمت های دنیا استفاده نکنید! در این باره جمله ی زیبایی را به این مضمون شنیده ام: « بکوشید، دنیا در دست شما باشد نه در دلتان! » اگر در دستتان باشد، می توانید از آن برای آسایش و راحتی خود، خانواده، بستگان، اطرافیان و دیگران استفاده کنید! اما اگر دنیا در دلتان باشد، به آن دلبسته می شوید و در عین داشتن مال و ثروت، ابدا توان خرج کردنش را برای خود یا دیگران نخواهید داشت!


     شاهد این مدعا زندگی ائمه ی معصومین (ع) است. آن بزرگواران تلاش می کردند امکانات مناسبی را برای خانواده ی خود مهیا کنند و اگر خود استفاده نمی کردند، به جهت بینش و درک بالای آنان بود که می خواستند با مردم ضعیف همسان و همدرد باشند و با این که مال و ثروت دنیا در اختیار ایشان بود؛ اما آن را به نیازمندان می بخشیدند و خود از آن به اندازه ی لازم استفاده می کردند. امید که ما نیز دلبسته و وابسته ی دنیا نشویم و از راه راست منحرف نشویم. چنین باد!


۲۴ آذر ۹۷ ، ۱۹:۱۷ ۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سعید بیگی

زن یا مرد؟

دخترا و پسرای گل و بلبل


     یه نکته رو همیشه یادتون باشه؛ مرد بنا به دلایلی اینطور و با این مشخصات و ویژگی ها آفریده شده تا یک پدر زحمتکش و دلسوز باشه و مثل یک ستون خیمه باشه تا همسر و فرزندانش به اون تکیه کنند و از زندگی شون لذت ببرند.


     و زن هم بنا به دلایلی اونطور و با اون مشخصات و ویژگی ها خلق شده تا یک همسر خوب برای شوهرش و یک مادر مهربان برای فرزندانش باشه تا خانواده با محبت های اون رنگ و لعاب بگیره.


     البته خانواده برای سرپا بودن و ادامه ی زندگی به هر دوی این ها با اختلاف نظرها و سلیقه هاشون نیاز داره و هیچ کدوم به سادگی نمی تونند، جای خالی دیگری رو پر کنند. از طرفی هر دوی این ها مساوی هستند و خداوند به هر کدام آن چه که لازم بوده در اختیار داشته باشه، داده.


     یادمون باشه این ها مساوی هستند، اما به هیچ وجه مشابه هم نیستند! نه در آفرینش و خلقت شون و نه در نیازهاشون! ان شاءالله آشیانه ی گرمتون همیشه سبز باشه و دلتون پر از امید و شادی! حق نگهدارتون!

 

۱۴ آذر ۹۷ ، ۱۹:۵۳ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی

ثروت ِ خوب یا بد؟!


     همگی ما از دوران کودکی تا به امروز شنیده و خوانده ایم که به جای دل بستن به دنیا و نعمت هایش، باید به فکر آخرت و بنای خانه ای آباد در آنجا باشیم، زیرا این دنیا مانند کاروانسرایی است که ما چون مسافری چند روز در آن مهمانیم و خانه ی ابدی ما در آخرت است و به زودی به آن سو حرکت خواهیم کرد.

     اما در آموزه های دینی ما و گفتار و کردار بزرگان دین، از دنیا به تنهایی بدگویی نشده است؛ بلکه « دل بستن به دنیا و آلوده شدن به آن » است که نهی شده است. یعنی دنیا نباید معشوقه ی ما باشد و بس! اما اگر از دنیا و نعمت هایش استفاده کنیم تا زندگی راحتی داشته باشیم، هیچ مشکلی پیش نمی آید.

     یعنی اگر دنیا در دستان ما باشد و در دل ما جایی نداشته باشد، می توانیم از آن برای بهبود زندگی دنیایی خود و دیگران بهره ببریم و خانه ی آخرت خود را نیز آباد کنیم و توشه ای پربار برای این سفر آماده کنیم.

     نگاهی به زندگی بزرگان دین و ائمه ی معصومین (ع) نشان می دهد که آن ها با تلاش زندگی راحتی برای خانواده ی خود فراهم کرده بودند و البته دیگران نیز از بذل و بخشش فراوان ایشان بهره ها می بردند. امام علی (ع) بارها نخلستان های بزرگی احداث کرد و به محض به بار نشستن، آن را وقف فقرا و یتیمان نمود.

     این نکات و آموزه ها نشانگر آن است که دنیا به منزله ی مرکز تدارکات و پشتیبانی است و ما باید بکوشیم توشه ای شایسته برای سفر ابدی خود آماده کنیم و ناگفته پیداست که انسان مسافر در کاروانسرا نیز به امکانات فراوانی برای خوراک، پوشاک، مسکن و ... نیاز دارد. اما مسئله ی مهم آن است که در دنیا و نعمت هایش نباید غرق شد و از آخرت غافل ماند و یادمان باشد که راه آخرت از دنیا می گذرد.

۲۲ مرداد ۹۷ ، ۱۰:۰۰ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سعید بیگی

قدردان داشته ها باشیم



     بعضی وقت ها آن قدر گرفتار دردسرها و مشکلات زندگی می شویم که متوجه نعمت های فراوان و باارزشی که در اطرافمان داریم، نمی شویم و شروع به بدگویی از این، آن، زمین و آسمان می کنیم و اصلا به این نکته توجه نداریم که این بد رفتاری ها، فقط حالمان را بدتر می کند و بس!

     اگر کمی، فقط کمی دقت داشته باشیم؛ متوجه انبوه بی شمار نعمت هایی می شویم که در اختیار داریم و اکنون در حال استفاده از آن ها هستیم. هر عضو سالم بدن و در مجموع سلامتی جسم، روح و روان، از بزرگترین نعمت های خدا هستند! هم چنین داشتن یک خانواده ی سالم و دلسوز که مراقب ما و کج خلقی های مان هستند و با وجود این تحمل مان می کنند و دوستمان دارند!

     دیگر خانه ای که در آن به راحتی سر بر بالین می گذاریم و هنگامی که حوصله ی هیچ کسی را نداریم، در آن به آغوش تنهایی پناه می بریم و کسی مزاحممان نمی شود. خودمان کاری داریم یا کسی هست که درآمدی دارد و هزینه های زندگی مان را تامین می کند و مجبور نیستیم به این و آن رو بزنیم و خودمان را تحقیر کنیم و دچار رنج و سختی بشویم!

     کشوری که در مقایسه با بسیاری از کشورها امنیت دارد و با خیال راحت و آسوده در آن زندگی می کنیم. دوستان، بستگان و اقوامی که با دیدنشان گل از گلمان باز می شود و خاطرات شیرین و دوست داشتنی با آنان داشته و داریم که با یادآوری آن ها دلمان غنج می رود و شاد می شویم و حال خوبی پیدا می کنیم!

     و نعمت های بی شمار دیگر .......... !

اما؛

     اما همه ی این ها، حق ما به عنوان انسان و اشرف مخلوقات خداوند است و این چیزی از مسئولیت کسانی که اداره ی امور کشور را در دست دارند، کم نمی کند و باید بیش از این امکانات در اختیار ما باشد و زندگی بهتری داشته باشیم! این امکانات که در اختیار همه ی مردم ماست، مربوط به ده ها سال پیش جهان است و مردم ما لایق امکانات بهتری نسبت به گذشته هستند! و این سخنان به هیچ روی انکار مشکلات و رافع مسئولیت صاحبان قدرت در جامعه نیست!!

     به هر حال می خواهم بگویم، اگر ما فقط متوجه نکات منفی و اشکالات باشیم، خودمان هم دست به کار شده ایم تا حال خودمان را خرابتر کنیم و با بازگویی ایرادات و اشکالات برای خودمان، کمکی به رفع آن ها نکرده ایم! بلکه می توانیم به جای نداشته ها، از داشته هایمان برای هم بگوییم و از آن ها لذت ببریم و حس خوب و مثبتی پیدا کنیم و حالمان بهتر شود!


۱۱ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۲۶ ۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی

دغدغه ی پدرانه


     خداوند جمیع رفتگان را بیامرزد! خدا بیامرز پدرم یک عمر سالم زندگی کرد و سالم هم از دنیا رفت. در زندگی برای خودش اصولی داشت که خط قرمزش محسوب می شدند و حتی به بهای جانش از آن ها نمی گذشت.

     بارها به ما می گفت: « من برای کسب روزی حلال تن به هر کار سختی دادم الا چند کار! یکی دزدی نکردم و دوم این که هیزی نکردم و به دنبال ناموس مردم نبودم! دیگر این که نان کسی را هم نبریدم! »

     خدا بیامرز به قدری عاطفی و دلسوز بود که سعی می کرد، دل کسی را نشکند و آزار ندهد. بیشتر اوقات با مثل ها و حکایاتش بقیه را سرحال می آورد و با آن ها شوخی می کرد. اهالی محل خاطرات زیادی از او به یاد دارند.

     تکه زمینی از پدرش به او ارث رسیده بود و چون نمی توانست زود به زود به شهرستان برود، اداره ی مِلک را به برادر بزرگش در همان آبادی سپرده بود و پس از فوت عموجان، پسر عموها با او قرارداد کردند که زمین را مثل پدرشان بکارند و هر چه به دست آوردند، سهم او را بدهند.

     پدر هم پذیرفت و مثل دوران عمو جان، گاهی چند کیلو بادام بود و گاهی نبود و پدر شکایتی نداشت؛ چون پیش از این برادرش و حال برادرزادگانش از زمین بهره می بردند که هم خونش بودند و او به همین قانع و راضی بود.

     چند سال پیش از فوتش، خطاب به ما فرزندانش گفت: من زمین پدری را به اختیار خودم ـ اگر چه ارزانتر از قیمت واقعی ـ به پسر عموهایتان فروختم و پشیمان هم نیستم و پولش را هم برای سفر حج مصرف کردم. خواستم بهانه ای برای قطع رابطه ی خویشاوندی نماند و با خانواده ی عمویتان رفت و آمد داشته باشید. آن ها چه تفکری داشتند و ما چه افکاری در سر داریم! یادشان سبز و روحشان شاد!


۰۶ مرداد ۹۷ ، ۱۸:۴۳ ۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سعید بیگی

عقل و عشق ... !

« عشق چون آید بَرَد هوش دل فرزانه را          دزد دانا می کُشد اول چراغ خانه را »

 

     وقتی عشق به سرزمین وجود انسان وارد می شود، ابتدا برای غارت بهتر دل و وجود آدمی، با یک کودتای آرام، نرم و مخملی بساط حکومت عقل را از وجود انسان بر می چیند و آن گاه به تاراج دارایی های وجود انسان می پردازد.

 

     هوشیار و متوجه باشیم که مهار زندگی را با بی توجهی به دست دل نسپاریم. مهم خواسته ی خود ماست که در کشور وجودمان عقل حاکم باشد یا عشق! پایتخت سر باشد یا دل! اگر راضی به کودتا می شویم، آگاهانه باشد نه از سر ندانم کاری و نا آگاهی.

 

     اگر دل را به خداوند نزدیک کرده باشی، آن گاه با خیال تخت و راحت می توانی زندگیت را به دست دل بسپاری و راضی به رضای الهی باشی. نکته ی مهم ارتباط انسان با ناخدای اصلی است که کشتی را کجا خواهد بُرد؟

 

« با خدا باش، پادشاهی کن          بی خدا باش، هر چه خواهی کن ... ! »

۲۷ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی

دلخون ... !

     گاهی وقت ها به دلایل مختلف چون: بی مهری اطرافیان، بی توجهی دوستان، بی معرفتی آشنایان، بی شعوری برخی نزدیکان یا دیگران و یا ... حال دلت آن قدر بد می شود که دیگر نه حوصله ی آدمیزاد را داری و نه تحمل دیدن هیچ موجودی را و نه تاب فکر کردن به شرایط و زندگیت را و نه توان پرداختن به خودت را و این از همان حالاتی است که بهترین وصفش شاید این باشد: « حالِ سگیِ سگی » ... !!

     در این شرایط حتی راه حل هایی که در حالت عادی از آن ها برای آرامشت استفاده می کردی، از یادت می رود و از هیچ روش و وسیله ای نمی توانی استفاده کنی تا کمی آرام شوی!

     انسان در این موارد در میان جمع تنها می شود و اگر این وضعیت ادامه یابد، کارش به جنون یا افسردگی می کشد و دیگر ناگفته پیداست سرانجامش چه خواهد شد؟!

     تنها چیزی که می تواند، در این حالات بد به انسان امید و آرامش بدهد، وجود و مهم تر از آن حضور یک یار و یاور و همراه دلسوز و مهربان است که شوربختانه در زمانه ی ما نایاب شده و از نعمت وجودش بی بهره ایم. شاید اگر هیچ کسی را نیافتیم، خود خدا کمکمان کند و قدری آرامش یابیم و امیدوار به زندگی ... .

     اِلَهِی وَ رَبِّی مَن لِی غَیرُکَ: خدایا جز تو یار و یاور و همراهی ندارم. به فریادم برس!!

۲۵ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی