۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شادی» ثبت شده است

گلایه از صدا و سیما

 

گلایه‌ای محترمانه از مسئولان صدا و سیمای ملی

 

حتما شما هم بعضی برنامه‌های صدا و سیمای ملی را مشاهده کرده‌اید.

 

بگذریم که بسیاری از آنها فقط اشک آدم را در می‌آورند و داغ دل آدم را تازه می‌کنند.

 

اما در شبکۀ نسیم گاهی بخش‌هایی از فیلم‌های جالب پخش می‌شود که با وجود کوتاه بودن، ارزش تماشا را دارد.

 

چون آدم را وامی‌دارد برود و آن فیلم را پیدا و تهیه کند و ببیند و لذت ببرد!

 

بعضی برنامه‌های این شبکه هم به منظور سرگرم کردن مردم و آوردن شادی به خانه‌های مخاطبان ساخته می‌شوند.

 

حال کاری به اینکه در این زمینه موفق عمل می‌کنند یا نه، نداریم.

 

در بین این برنامه‌های به اصطلاح شادی آور، یک برنامۀ جالب (...!!؟) وجود دارد به نام:

 

(ویتامین خ) (...!!؟)؛ یعنی ویتامین خنده!

 

رفتار و عملکرد و اجرای لوس مجریان این برنامه از ابتدا تا امروز، حال آدم را بد می‌کند و حالت توقع به آدم دست می‌دهد!

 

اما اگر بشود کلیت برنامه را تحمل کرد، از یک بخش اصلا و ابدا نمی‌توان گذشت!!

 

آن هم بخشی است که یک مجری که خود را انیشتن زمانه می‌پندارد، به میان مردم جامعه می‌رود و افراد ساده لوح و کم سوادی را انتخاب می‌کند.

 

سپس با آنها مصاحبه‌های ظاهرا علمی و البته در واقع سرکاری انجام می‌دهد و در پایان هم می‌گوید ما با شما شوخی کردیم!

 

و در ادامه از آنان می‌پرسد: آیا اجازه می‌دهید که این مصاحبۀ ما با شما پخش شود؟

 

فرد بینوا که از جلوی دوربین قرار گرفتن استرس دارد و می‌خواهد هر چه زودتر از این مهلکه در برود، می‌گوید: بله!

 

این در حالی است که حتی یک جمله از مطالبی را که گفته است، به یاد نمی‌آورد و درک درستی از بلایی که این گروه برنامه ساز به اصطلاح محترم (!!؟) بر سرش آورده‌اند، ندارد!

 

آیا شایسته است که اینطور افراد ساده‌ای را که آزارشان به هیچ موجودی نرسیده است، اذیت کنیم و آنها را در برابر چشم میلیون‌ها بیننده که تعدادی از آنها اقوام و بستگان آن فرد هستند، مسخره کنیم؟

 

ظاهرا آقایان مسئول صدا و سیما در غیاب برنامه سازان قوی و توانمند، با کمک جستن از این بچه‌های ناتوانمند، قصد پر کردن ساعات پخش را با هر ترفند و به هر قیمتی دارند.

 

امیدواریم حضرات بیشتر دقت کنند و برای مردم ـ که در حقیقت ولی نعمتان آنهایند ـ بیش از اینها ارزش و احترام قائل شوند.

 

 

 

 

۱۹ تیر ۹۹ ، ۱۷:۱۱ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سعید بیگی

چرا بهتر است یا چگونه؟

 

بعضی از بزرگوارانی که در زمینۀ مسائل و علوم روان شناسی چیزهایی خوانده اند و ادعای دانشمندی می کنند! (خودم را نمی گویم؛ چون هیچ چیزی بلد نیستم!) همیشه این نصیحت ها را برای ما بیان می فرمایند.

 

کدام پند و نصیحت ها؟

الان برایتان می گویم. همین که مثلا به جای اینکه بپرسی (چرا؟) بپرس (چگونه!)

 

من فکر می کنم، بعضی جاها چگونه به جای چرا جواب می دهد؛ اما بعضی جاها نه!

 

در آن صورت باید به دنبال جوابی بگردیم که با این شرایط، حتما جواب درستی نیست و بیشتر نوعی توجیه خواهد بود.

 

مثلا وقتی از چیزی ناراحت می شویم، نپرسیم چرا؟ بپرسیم چگونه از این ناراحتی خلاص شویم و کمتر عذاب بکشیم.

 

اما وقتی کار بالا بگیرد و پای مسائلی به زندگی مان باز شود که نتوان به سادگی از چرایی آن گذشت؛ دیگر نمی توان به سادگی با یک چگونه سر و ته کار را هم آورد.

 

نمی دانم متوجه منظورم می شوید یا نه؟ من نه نظامی هستم، نه سیاست مدارم، نه مسئول کاری و جایی هستم. من فقط یک انسانم که دغدغۀ زندگی خودم، اطرافیان و مردمم را دارم. همین و بس!

 

وقتی می بینم کسی در کنار من آزار می بیند، نمی توانم بی توجه و آرام بنشینم. تا جایی که بتوانم به او کمک می کنم و در ادامه برای گرفتن قانونی حق، همراهیش خواهم کرد.

 

اگر هم نتوانم، نه مثل مادربزرگ ها می نشینم غُر بزنم و نه مثل بعضی ها زبان به دشنام این و آن باز می کنم.

 

خلاصۀ کلام این که اگر مرد میدانی بسم الله! اگر هم نیستی؛ لازم نیست این و آن را به کم کاری و بی توجهی و هزار صفت دیگر متهم کنی.

 

سرت به زندگیت باشد و مزاحم دیگران نشو. اگر بد می گویم بگو! ممکن است مخالف نظر شما باشد، اما بد نیست.

 

برای همۀ شما عزیزان آرزوی شادی، پیروزی، بهروزی و سربلندی دارم. حق نگهدارتان!

 

 

 

۲۳ دی ۹۸ ، ۲۰:۵۷ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی

شعرهای ناب

 

سال‌ها پیش، یکی از دوستان که اشعار ناب زیادی از بَر داشت، در مناسبت‌های ویژه، چند تایی از آنها را می‌خواند و حال دوستان را دگرگون می‌کرد.

 

وقتی حال دوستان خوش می‌شد، از او تشکر می‌کردند و تلاش می‌کردند آن اشعار را به خاطر بسپارند.

 

من امروز چند مورد را که به یاد دارم برایتان می‌نویسم و از شما هم می‌خواهم اگر شعر زیبایی به یاد دارید، در بخش نظرات بنویسید تا ما و دوستان استفاده کنیم.

 

 

 

1ـ اصل شعر ترکی:

«گِئچمَه نامَرد کورپی سیننّن، قُوی آپارسین سِئل سَنی

  یاتما تُولکی کُولگه سیندَه، قُوی یِئسین  اَصلان سَنی»

 

ترجمۀ فارسی: «از پل نامرد نگذر، بگذار سیل تو را ببرد؛ در سایۀ روباه نخواب، بگذار شیر تو را بخورد!»

«شاعر: ...؟»

 

 

 

2ـ «یغما! من و بَخت و شادی و غم، با هم

     کردیم سفر، به مُلک هستی ز عَدَم

 

     از همسفران به نیمه ره، بَخت بخفت

    شادی ره خود گرفت، من ماندم و غم!»

«یغمای جندقی»

 

 

 

3ـ «خوبرویان جهان، رحم ندارد دلشان

باید از جان گذرد، هر که شود عاشقشان

 

روز اول که سِرِشتند، زِ گِل پیکرشان

سنگی اندر گِلِشان بود، همان شد دلشان!»

«شاعر: ...؟»

 

 

 

۱۰ آذر ۹۸ ، ۰۱:۲۰ ۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سعید بیگی

توضیح لازم

سلام

     چند روزی است که می خواهم سری به وبلاگم بزنم، اما آن قدر سرم شلوغ است که فرصت نمی شود. حالا آمدم که بگویم اگر نمی آیم، عمدی در کار نیست و به زودی بر می گردم.

     راستش مدتی است، مشغول کاری هستم و در یک دوره ی آموزشی هم ثبت نام کردم و مشغول گذراندنش هستم و به همین دلیل فرصتم برای حضور در وب واقعا کم شده است. 

     از دوستانی که نگران شدند و پیگیری فرمودند و در خصوصی پیام دادند، صمیمیانه سپاسگزارم. ان شاءالله به زودی بتوانم بیشتر در خدمت دوستان باشم. شاد و پیروز و سربلند باشید! خدا نگهدارتان!

۰۶ مهر ۹۷ ، ۱۷:۲۵ ۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سعید بیگی

11 فایده ی علمی بغل کردن برای سلامتی


     در این مطلب از فواید بی نظیر بغل کردن برای سلامتی سخن می‌گوییم. وقتی خیلی خوشحال هستیم یا فردی را می‌بینیم که دوستش داریم، مرتبا همدیگر را بغل می‌کنیم.

     معمولا وقتی همدیگر را بغل می‌کنیم احساسی از لذت و شادی به ما دست می‌دهد. پیام‌هایی که در بغل کردن نهفته‌اند، از جمله‌ها و حرف‌های‌مان قوی‌تر و بیش‌تر هستند. هر وقت صمیمانه همدیگر را بغل می‌کنیم، پیام‌هایی از عشق و شادی به هم منتقل می‌کنیم که هرگز از طریق کلمات نمی‌توانیم توضیح‌شان دهیم.

     وقتی در آغوش کسی هستیم که دوستش داریم، احساس می‌کنیم تمام بار ذهنی و جسمی‌مان از وجودمان برداشته شده است. آری! هرگاه همدیگر را بغل می‌کنیم شادی و اعتماد درون‌مان برانگیخته می‌شود!

     آیا می‌دانید چرا هنگامی که همدیگر را بغل می‌کنیم این چیزها درون‌مان به وجود می‌آیند؟ آیا تا الان این سوال برای‌تان پیش آمده است “‌وقتی همدیگر را بغل می‌کنیم، چه اتفاقی درون‌مان می‌افتد؟‌”‌

     اجازه دهید شگفت‌انگیزترین معجزه‌هایی را که هنگام بغل کردن در بدن‌مان اتفاق می‌افتند، با هم بررسی کنیم. در ادامه شگفت‌آورترین و حیرت‌انگیزترین پدیده‌هایی را که هنگام بغل کردن در بدن‌مان به وجود می‌آیند، برای‌تان بازگو می‌کنیم!

*****

۱. افزایش حس تعلق

     بغل کردن می‌تواند باعث ترشح اکسی‌توسین از مغز، و موجب افزایش حس تعلق زنان به شخص مقابل شود. ترشح این هورمون سبب بالا رفتن حس تعهد زن نسبت به طرف مقابل نیز می‌شود.

     بغل کردن با انتقال احساسات از طریق بدن باعث ایجاد صمیمیت می‌شود. پس سعی کنید همیشه شخص محبوب‌تان را بغل کنید و حس تعلق را در وی بالا ببرید!

۲. آرامش جسمی

     بغل کردن با کاهش انقباض ماهیچه‌ها باعث ایجاد آرامش در آنها و آرامش کلی در بدن می‌شود. همدیگر را بغل کنید تا بدن‌تان به آرامش برسد!

۳. تسکین درد

     بغل کردن باعث ترشح اندروفین می‌شود؛ اندروفین راه‌های انتقال درد را در بدن مسدود می‌کند و درد را تسکین می‌دهد، و هم‌چنین با افزایش جریان خون در بافت‌های نرم بدن و از بین بردن پپتیدهای محرک درد نظیر برادی‌کینین دردهای مزمن را آرام می‌کند. وقتی احساس درد می‌کنید، همدیگر را در آغوش بگیرید!

۴. بالا بردن همدلی و درک متقابل

     آغوشی گرم و پرشور می‌تواند از طریق بیوانرژتیک‌هایی که توسط قلب ایجاد می‌شوند باعث تبادل احساسات شود، و همدلی آدم‌ها را نسبت به احساسات یکدیگر افزایش دهد. این کار بین دو شخص اعتماد متقابل ایجاد می‌کند. اگر می‌خواهید رازها و اسرار زندگی‌تان را به کسی بگویید، اول وی را در آغوش بگیرید!

۵. تسکین افسردگی و اختلالات زوال عصبی 

     بغل کردن می‌تواند میزان تولید دوپامین را در مغز افزایش دهد. افرادی که مبتلا به بیماری‌های مغزی نظیر پارکینسون و همین‌طور اختلالات خُلقی از قبیل افسردگی، تعلل، عدم اعتماد به نفس، و فقدان شور و شوق هستند، میزان دوپامین در بدن‌شان پایین است.

     ترشح دوپامین را هنگام بغل کردن دو شخص، می‌توان از طریق پت‌سی‌تی مشاهده کرد. اگر متوجه‌ی افسردگی در یکی از اطرافیان شدید، وی را در آغوش بگیرید؛ با این کار چراغی در دنیای تاریکش روشن کنید!

۶. افزایش شور و نشاط

     بغل کردن می‌تواند تولید سروتونین را در مغز افزایش دهد؛‌ و از این طریق باعث افزایش شور و نشاط شود. سروتونین باعث بالا رفتن عزت نفس می‌شود. وقتی فردی دچار افسردگی و تنهایی است، میزان سروتونین در بدنش پایین می‌آید.

     بغل کردن باعث می‌شود مغز سروتونین و اندروفین در رگ‌ها ترشح کند و از این طریق لذت و شادی ایجاد می‌کند و همین‌طور غم و اندوه را دفع می‌کند. بغل کردن سطح عملکردتان را در مدرسه و محل کار نیز بهبود می‌بخشد. اگر دوست‌تان احساس تنهایی می‌کند، وی را در آغوش بگیرید!

۷. ایجاد تعادل در دستگاه عصبی 

     بغل کردن یا در آغوش کشیدن باعث ایجاد تعادل در دستگاه عصبی می‌شود. پوست حاوی شبکه‌ای از گیرنده‌های فشار تخم‌مرغی‌شکل کوچک به نام گلبول‌های پاسینیان است که باعث ایجاد لامسه می‌شوند؛ این گیرنده‌ها از طریق عصب واگ با مغز در ارتباط هستند.

     بررسی واکنش‌های الکتریکی پوستی در فردی که در آغوش گرفته شده است، تغییر قابل‌ملاحظه‌ای را در میزان رسانایی پوست آن فرد نشان می‌دهد؛ تاثیر رطوبت و الکتریسیته در پوست هنگام بغل کردن نشان‌دهنده‌ی حالتی متعادل از دستگاه عصبی پاراسمپاتیک است که از طریق انسجام میان جسم و روان ایجاد می‌شود؛ بغل کردن باعث ایجاد این انسجام می‌شود. همدیگر را بغل کنید و دستگاه عصبی متعادل داشته باشید!

۸. کاهش استرس

     بغل کردن از طریق کاهش میزان کورتیزول (هورمون استرس) جاری در خون، استرس را کاهش می‌دهد. این کار باعث می‌شود ذهن آرامش پیدا کند. طبق پژوهش‌ها، نوزادانی که دائما بغل می‌شوند، نسبت به بزرگسالانی که کم‌تر همدیگر را بغل می‌کنند استرس کم‌تری دارند.

     پژوهشی دردانشگاه اموری ارتباطی شگفت‌انگیز را میان لمس کردن و کاهش استرس کشف کرد. وقتی همسرتان بعد از کار به خانه برمی‌گردد، با آغوش گرم از وی استقبال کنید!

۹. کاهش ضربان و بهبود بخشیدن به سلامت قلب 

     بغل کردن ضربان قلب را پایین می‌آورد. طبق پژوهشی در دانشگاه کارولینای شمالی در چپل‌هیل، شرکت‌کنندگانی که با همسران‌شان تماس لمسی اندکی داشتند به میزان ۱۰ ضربه در دقیقه سرعت ضربان قلب‌شان در طول اجرای آزمایش‌ها افزایش یافت، در حالی‌که این افزایش در مورد افرادی که عادت به بغل کردن همسران‌شان داشتند، تنها ۵ ضربه در دقیقه بود.

     کاهش ضربان قلب باعث کاهش فشار خون و بیماری‌های قلبی می‌شود. با بغل کردن یا در آغوش گرفتن پدر و پدربزرگ‌تان، ناراحتی‌های قلبی را از آنها دور کنید!

۱۰. تقویت دستگاه ایمنی

     روان‌شناسی به نام دکتر شلدون کوهن بر روی بیش از ۴۰۰ بزرگسال سالم مطالعه کرد؛ از این شرکت‌کنندگان به مدت دو هفته در مورد حمایت‌ اجتماعی که از دیگران دریافت کردند مصاحبه‌ به‌عمل آمد و شب‌ها نیز به صورت مکالمه‌ی تلفنی با آنها گفت‌وگو می‌شد.

     از آنها به طور روزانه در مورد تعداد درگیری‌های شخصی و دفعات بغل کردن افراد سوال پرسیده می‌شد. پژوهش‌گران این شرکت‌کنندگان را در معرض ویروس سرماخوردگی قرار دادند و علائم و نشانه‌های ابتلا به بیماری را در آنها ارزیابی کردند.

     آن‌ها متوجه شدند آدم‌هایی که به خوبی حمایت اجتماعی دریافت کردند و به دفعات در آغوش دیگران قرار گرفتند علائم و نشانه‌های بیماری در آنها مشاهده نشد، یا به میزان خیلی کم مشاهده شد.

     در مقابل افرادی که دچار درگیری‌های شخصی شدند و به دفعات کم یا اصلا دیگران را بغل کردند یا در آغوش دیگران قرار گرفتند علائم و نشانه‌هایی متفاوت در آنها مشاهده شد. بغل کردن هورمون استرس را کاهش می‌دهد؛ هورمونِ استرس دستگاه ایمنی را مختل می‌کند.

     هم‌چنین بغل کردن باعث افزایش هورمون‌ها و پپتیدهایی می‌شود که عملکرد سلول‌های ایمنی را تنظیم می‌کنند. کودکان‌تان را بغل کنید و آنها را ایمن و سالم نگه دارید!

۱۱. کاهش ترس از مرگ

     یک پژوهش که در مجله‌ی علم روان‌شناسی منتشر شد، نشان داد لمس و بغل کردن ترس از مرگ را کم می‌کند. از دیگر نتایج حیرت‌انگیز این پژوهش این است که حتی بغل کردن یک شی بی‌جان، مانند یک خرس عروسکی، نیز می‌تواند ترس‌ از مرگ را در افراد کاهش دهد.

     حتی تصور و خیالِ بغل کردن شخص محبوب‌تان می‌تواند باعث ترشح سروتونین، دوپامین و اندروفین در مغز شود و ایجاد شادی و لذت کند.

     هم‌چنین با کاهش میزان هورمون استرس در بدن، و در نتیجه تغییر نگرش ذهن و تحریک هیجان‌های مثبت، می‌تواند نگرانی‌های مربوط به مرگ را از فرد دور ‌کند. بنابراین نگران نباشید، دیگران را بغل کنید، عمر طولانی داشته ‌باشید، و از زندگی لذت ببرید!

*****

     در نتیجه، بغل کردن می‌تواند اعتماد به نفس و مهربانی را در ما افزایش دهد. می‌تواند حس تعلق را در میان افراد تقویت کند و عمق ذهن‌مان را به ما نشان دهد. میان افراد اعتماد ایجاد کند و کمک ‌کند با خیال راحت با یکدیگر درددل کنیم.

     بغل کردن می‌تواند تغییر شگرفی درون‌تان ایجاد کند؛ بغل کردن باعث می‌شود میزانی زیاد از هورمون‌های عصبی در بدن ترشح شوند که از خیلی از آنها بی‌اطلاع هستیم. تغییر در میزان این هورمون‌های عصبی می‌تواند باعث حس آرامش در افراد شود.

     این هورمون‌های عصبی باعث ایجاد شادی و لذت در ما می‌شوند و ناراحتی‌ها، تنش‌ها و اضطراب‌ها را از ما دور می‌کنند. بغل کردن درد را تسکین می‌دهد و برای‌مان شادی به ارمغان می‌آورد.

     پس، از بغل کردن یکدیگر غفلت نکنیم!


۲۴ تیر ۹۷ ، ۱۶:۳۷ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی

شادی دیدار یاران

     وقتی یکی از اطرافیان یا کسانی را که دوستشان داریم و به آن ها علاقه مندیم می بینیم؛ هورمون هایی در بدنمان ترشح می شود که به ما احساس آرامش، سلامتی و شادابی می بخشد. در واقع ما احساس خوبی پیدا می کنیم و فکر می کنیم در کنار آنان امنیت داریم و از صحبت و همنشینی با آنان لذت می بریم.

     اما این هورمونها و کارکردشان: سروتونین: شادی بخش - دوپامین: هورمون هشیاری و خوش خلقی ملاتونین: ساعت بدن و ضد پیری اندروفین: ضد درد اکسی توسین: هورمون عشق و محبت استروژن: ضد استرس و اضطراب.

     حال اگر آن دوست یا فامیل نامحرم نباشد و ما بتوانیم هنگام دیدار و احوالپرسی با او دست بدهیم و همدیگر را ببوسیم و در آغوش بگیریم؛ این هورمون های آرامش بخش بیشتر ترشح می شوند و ما بیش از پیش احساس خوشی، امنیت و لذت خواهیم کرد.

     در پست های بعدی مقاله ی جالبی را که در سایتی دیدم، خواهم آورد تا با محاسن و فایده های بغل کردن بیشتر آشنا شوید و با در آغوش کشیدن اعضای خانواده، به این حس عالی دست پیدا کنید.

***

(در صورت تمایل به این مقاله هم نگاهی بیندازید:

                                       http://www.bartarinha.ir/fa/news/524748/)


۲۱ تیر ۹۷ ، ۱۲:۴۹ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سعید بیگی

حال ویژه


     یه وقتایی حالی داری که نمی خوای هیچ کس حتی نزدیک ترین افراد به خودت، مثل اعضای خانواده رو ببینی و این اصلا از روی بی معرفتی و قدر نادانی و نمک ناشناسی نیست!
     فقط حالت اون قدر خوب و عالیه که نمی خوای از دستش بدی و می ترسی ازاون حال دور بشی و ابدا نمی خوای اون حال رو با کسی شریک بشی، چون تنهایی لذت بردن توی بعضی لحظه های زندگی حس خاصی بهت می ده و تجربه ی نابیه که ممکنه تکرارشدنی نباشه یا دیر به دیر برات پیش بیاد.
     یا این که اون قدر حالت بده که حتی عزیزترین فرد رو نمی خوای شریک غم و ناراحتیت کنی و می خوای تنهای تنها باشی و اون حس درد و رنج رو به تنهایی تحمل کنی و تا آخر خط بری و راه حل رو خودت پیدا کنی.
     و این برای تو مثل یک چالش سخت و دردناک، اما هیجان آوره که به هیچ وجه نمی خوای از دستش بدی! چون هم شادی و پیروزی و هم غم و شکست، احساسی رو به آدم می دن که خیلی ویژه و شخصیه و نباید اون رو با کسی شریک بشی.
     نکته: اگر می خواهیم دیگران توی لحظه های ناب که به تنهایی نیاز داریم، رعایت حالمون رو بکنند و تنهامون بگذارند؛ خوبه ما هم رعایت حالشون رو بکنیم و مزاحمشون نشیم؛ اما دورادور حواسمون بهشون باشه! تا اگه نیاز به کمک داشتن کمکشون کنیم.

     بعضی وقت ها حال دیگران اون قدر بد می شه که دیگه نمی تونن به تنهایی از زندان تجربیات و احساساتشون بیرون بیان و قدرت منطقی فکر کردن رو از دست می دن و اگه یه آدم مهربون و دلسوز کنارشون نباشه ممکنه به خودشون آسیب بزنن یا رنج زیادی رو تحمل کنند!


۰۸ تیر ۹۷ ، ۱۱:۵۶ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی

« زخم زبان »

     امروز پس از سال ها دوستی (؟!) را دیدم و با او از روزهای خوش و ناخوش گذشته سخن گفتم و با هم درد دل کردیم. یاد بعضی ماجراها که با دوستان دیگر داشتیم به خیر؛ و البته یادآوری برخی ماجراها نیز اصلا خیر  نیست که هیچ، بلکه باعث آزار روح و جان آدم می شود.

     امام علی (ع) می فرماید: « ضَربُ الِّلسَانِ اَشَدُّ مِن ضَربِ السِّنَانِ: زخم زبان از زخم نیزه بدتر است. » حتما این ضرب المثل مشهور را هم شنیده اید که: ( زخم شمشیر خوب می شود؛ اما زخم زبان هیچ وقت خوب نمی شود! ) مولوی نیز در مثنوی داستانی در باره ی همین ضرب المثل و همین موضوع دارد، که بسیار زیباست و علاقه مندان می توانند بدان مراجعه کنند.

     نمی دانم برخی افراد چگونه شخصیتی دارند؛ که حاضر می شوند، به راحتی روح و روان و اعصاب دیگران را عرصه ی تاخت و تاز بی رحمانه ی خود قرار دهند و ابدا به این موضوع نمی اندیشند؛ که ممکن است، آسیب های ناشی از سخنان گهربار (؟!) ایشان، غیر قابل جبران باشد و یا به سختی جبران شود.

     به قول بزرگی تا وقتی تیر از چلّه ی کمان رها نشده، می توان جلو حرکتش را گرفت؛ اما هنگامی که تیر رها شد، دیگر کاری از دست انسان بر نمی آید و این که به کدام هدف و چگونه برخورد می کند؛ به اختیار پرتاب کننده نیست! پس چقدر خوب است؛ پیش از گفتن مطلبی به عواقب احتمالی که ممکن است، به وجود بیاورد؛ بیندیشیم و اگر دیدیم، سخنان ما کسی را نمی آزارد و دلی را نمی شکند، آن گاه به بیان سخن بپردازیم.


     شاعران هم میهن مان چه زیبا سروده اند:


          تا توانی دلی به دست آور          دل شکستن هنر نمی باشد


                                                                                                   

                                                        ***** 

 تا توانی رفع غم از چهره ی غمناک کن

                                        در جهان گریاندن آسان است، اشکی پاک کن

 تا ز باغ خاطرت گل‌های شادی بشکفد

                                         هر چه در دل تخم کین داری، به زیر خاک کن!

                                      

                                                               (شاعر: ملک الشعرای بهار)


۰۴ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۰۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی

یک بغل عشق!


     دو مورد از مهم ترین نیازهای بشر، نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن است. بدین معنی که ما به طور فطری بعضی افراد را دوست داریم و به آن ها علاقه مندیم و از در کنار آنان بودن لذت می بریم. از طرفی می خواهیم که دیگران نیز به ما علاقه مند باشند و از در کنار ما بودن لذت ببرند و احساس خوبی داشته باشند.

     بدیهی است؛ این علاقه تا وقتی فقط در دل باشد، هیچ نمودی ندارد و کمتر فردی از اطرافیان ما متوجه میزان و شدت این محبت و علاقه می شود. پس باید این دوستی و علاقه را به طرف دیگر نشان داد و او را از این عشق و محبت آگاه کرد.



     یکی از راه های ساده و البته مهم برای نشان دادن علاقه به اطرافیان و اعضای خانواده، به قول خودمان « بغل کردن » و در آغوش کشیدن است. محققان می گویند که چند لحظه بغل کردن ساده بستگان و عزیزان، استرس و اضطراب را از بین می برد و به انسان امید، شادی و آرامش می بخشد.

     بیایید تا با این روش ساده یعنی در آغوش کشیدن اطرافیان و اعضای خانواده چون: پدر، مادر، برادر، خواهر، همسر و فرزندانمان؛ یک بغل عشق و آرامش را به آن ها هدیه کنیم. شاد، پیروز، سربلند و سرشار از آرامش باشید!

۳۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۱:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی

خنده بر هر درد بی درمان دواست!


خنده بر هر درد بی درمان دواست 
خنده آغـاز خـوش هـر مـاجراسـت

خنده را بر چهره چـون مهمان کنی 
صـورت خــود را اگـر خـنـدان کـنـی

زنـدگـی بـا خـنـده گـر جـاری شـود 
نـور شـادی گـر بـه چـشمانـت رود

مـی رود غــــم از درون سـیـنـه ات 
محو خـواهد شد به خنده کینه ات

مشـکلات مـا دگـر حـل مـی شـود 
کـار و بـار غـصـه مخـتل می شود ... !

«شاعر: ... ؟!»


     خنده؛

          خنده یک مرحله ی پیشرفته تر لبخند است، به طوری که اگر لبخند را به غنچه تشبیه کنیم، خنده دقیقا یک گل شکفته و باز شده ی خوشبو خواهد بود.

          محققان گفته اند، اگر ما تظاهر به خندیدن کنیم؛ ضمیر ناخودآگاه ما در تشخیص اصل یا ظاهری بودن خنده و شادی ما، چندان دقت نمی کند و آن را اصل می پندارد و پیام آرامش به بدن می دهد و بدین صورت حال ما بهتر می شود.         

          اکنون بیایید، خسیس نباشیم و یک شکم حسابی بخندیم. اگر هم خنده مان نمی آید، ادای خندیدن را درآوریم. باور کنید، این کار - خندیدن - به ما انرژی فراوانی می دهد. امتحان کنید و نتیجه را ببینید!


۲۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی