سلام؛
سلام به آن پدری که از صبح تا شب کار میکند تا شکم زن و بچهاش را سیر کند، اما آخر کار کم میآورد و حتی یارانه و سبد حمایتی و بستۀ معیشتی هم زخم فقر و درد دلش را درمان نمیکند و او همچنان شرمندۀ خانوادهاش میماند!
سلام؛
سلام به آن مادری که نمیداند برای شام بچههایش چه غذایی بگذارد که تکراری نباشد و مزۀ سیب زمینی ندهد! و کمی به مزۀ گوشت که بچهها از یاد بردهاند شبیه باشد!
سلام؛
سلام به آن کودکی که با لقمۀ نان خالی در جیب، به گوشۀ حیاط مدرسه و خلوتترین نقطه میرود تا کسی نفهمد که زیر لقمهاش حتی تکه ای پنیر نیست!
سلام؛
سلام به آن نوجوانی که با وجود سر و صدای شکم، از جمع بچههایی که به سمت بوفۀ مدرسه میروند؛ دور میشود و به دوستانش میگوید: برای مطلبی نذر کردهام و روزه گرفتهام!
و ...
و بالاخره سلام؛
سلام به آن مسئولان بیانصافی که مدتهاست مزۀ گرسنگی را از یاد بردهاند و بزرگترین غصۀ آنها، نگه داشتن ماشین سواریشان به مدت یک سال تمام و عوض نکردن آن است!
منتظر باشید که چوب خدا صدا ندارد و اگر بخورد، دوا ندارد.