۶۴ مطلب با موضوع «اجتماعی» ثبت شده است

یک بام و دو هوا...!


     حتما برای شما هم پیش آمده که دوستان و اطرافیان کاری را برای خودشان درست و برای دیگری (شما) نادرست می دانند! اگر دروغ بگویند، دلیل موجه دارند و با تمام توان از آن کار اشتباهشان دفاع می کنند و خود را در دادگاه وجدان خویش و نیز دادگاه وجدان عمومی جامعه تبرئه می کنند و چه بسا به خود جایزه هم می دهند!

     اما اگر شما این دروغ را حتی در مقیاسی بسیار کوچک تر از آن جناب، بر زبان آورده باشید؛ با نهایت گذشت و مدارا، کمترین مجازاتی که برای این جرم نابخشودنی شما در نظر می گیرند، نفی بلد و اعدام با اعمال شاقّه است!

     آیا ماهیت دروغ با دروغ فرق دارد؟ آیا ایشان به دیگران بیشتر آسیب نرسانده اند؟ پس چرا باید ایشان تشویق و ترغیب شوند و دیگری محکوم و مذموم و معدوم!! به قول معروف: « به ما که رسید، وا رسید؟! »

     اگر کمی در برخوردها و قضاوت هایمان، انصاف به خرج دهیم؛ جای دوری نمی رود! وقتی کاری اشتباه است، هر کسی مرتکب آن شود، خطاکار است و باید به اشتباه خود اعتراف کند و مجازات خود را بپذیرد و کار درست، درست است و هر کسی آن را انجام دهد، باید تشویق شود.

     مشکل درست از جایی شروع می شود که بین افراد فرق می گذارند و تبعیض قائل می شوند. فقر آزار دهنده است، اما فرق کشنده و نابود کننده ی روابط انسانی است! « الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم: حکومت با کفر باقی می ماند، اما با ستم و تبعیض باقی نمی ماند! »


۰۱ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۰۰ ۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سعید بیگی

فایده ی آرامش


     چند ماه پیش در خیابان مشغول رانندگی بودم که چراغ راهنمایی قرمز شد. یکی از رانندگانی که جلوتر از ما بود، سعی کرد از فرصت استفاده کند و پیش از آمدن خودروهای مسیر دیگر تقاطع، از چهار راه بگذرد. اما در محاسباتش دچار اشتباه شد و با خودروی دیگری تصادف کرد.

     هر دو راننده از ماشین پیاده شدند و شروع به بحث و دعوا کردند. هر یک با تکان دان قفل فرمان در هوا سعی می کرد، طرف مقابل را بترساند و از میدان به در کند. بقیه ی خودروها از مسیر باقی مانده می گذشتند و هنگام عبور چند لحظه این بحث و دعوا را تماشا می کردند و راه دیگران را ناخواسته می بستند.

     بالاخره با پادرمیانی چند رهگذر قرار شد، مدارک را رد و بدل کنند و چون خسارت جزئی بود، با هم به تفاهم برسند. هر دو در حالی که غُر می زدند، برگه های بیمه را رد و بدل کردند. ناگهان گواهینامه ی فرد متخلف که جلوی ما حرکت می کرد، از دستش به زمین افتاد.

     راننده ی دیگر سریع جلو آمد تا آن را بردارد و مدرکی اضافه به عنوان گرو همراه داشته باشد. راننده ی صاحب گواهینامه او را به عقب هُل داد تا مانع این کارش شود. اما این هُل دادن باعث شد، راننده ی مقابل تعادلش را از دست بدهد، به زمین بیفتد و پشت سرش با آسفالت برخورد کند.

     راننده ی بیچاره از هوش رفت. همه دور و برش را گرفتند و می خواستند کمکش کنند. در همین حال یک آمبولانس اورژانس که از چهار راه می گذشت، با اشاره ی مردم ایستاد و به کمک آمد. آن ها خیلی زود راننده را به بیمارستان رساندند.

     راننده ی خاطی شرمسار و پشیمان مانده بود و افسر راهنمایی و رانندگی سر چهار راه او را داخل خودرو نشاند تا همکارانش برسند. اگر کمی حوصله می کرد، این اتفاق روی نمی داد. اگر گواهینامه در دست راننده ی مقابل می ماند، چه می شد؟ افسوس که هیچ کدام از این اگرها مشکل گشا نیستند.



     کاش در حوادثی که برایمان پیش می آید، بکوشیم خونسرد و آرام بمانیم تا قانون و مقررات مشکل را حل کند. زیرا بعد از تمام این جریانات، در نهایت باید قانون حکم کند و ما موظفیم تابع قانون باشیم.

     خوشبختانه راننده ی آسیب دیده از این حادثه نجات یافت. اما همه ی ما بسیاری از این حوادث را دیده یا شنیده ایم که در آن، فردی جانش را از دست داده و خانواده ای داغدار شده است. حفظ خونسردی و آرامش و پیروی از قانون بهترین کار است!


۳۱ تیر ۹۷ ، ۱۴:۰۹ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سعید بیگی

سخن نسنجیده

 


   گاهی وقت ها با کسی به مشکل بر می خوریم و اختلافی پیدا می کنیم و بلافاصله برخوردی صورت می گیرد و در آن حالت که هر دو طرف ناراحت و عصبانی هستند، هیچ کدام ملاحظه نمی کنند و حرف هایی می زنند که بعدا برایشان دردسر می شود.

     در ادامه ی ماجرا برای اثبات ادعای مورد نظر، باید خودشان را حسابی به زحمت بیندازند و اگر نتوانند آن حرف ها را ثابت کنند؛ تازه اول گرفتاری است. یعنی اگر ثابت نشود، تمام پُل های پشت سر خراب شده است و ما این سوی پُل تنها خواهیم ماند!



     نگو!... عزیزم نگو!... جان و دلم حرفی را که به آن اطمینان نداری، نگو و خودت را به دردسر نینداز! از معصومین نقل شده است که بین راست و دروغ فقط چند انگشت فاصله است. راست آن است که دیده باشی! و دروغ آن است که بگویی، شنیده ام!

     چقدر خوب است، حرفی را هم که می دانیم و به زیان کسی تمام می شود، بر زبان نیاوریم. خداوند همه چیز را می داند، اما ستارالعیوب است و گناهان و عیب های ما را می پوشاند و به هیچ کسی نمی گوید. حال چرا ما که از اصل ماجرا خبر نداریم، از روی حدس و گمان حرفی بزنیم که بعد روشن شود، از اصل واقعیت نداشته یا واقعیت به شکل دیگری بوده است.



     حَرف ِ ناگفته، مانند تیر در چِلّه ی کمان است؛ اما هنگامی که گفته شد، تیر پرتاب شده است و دیگر هیچ کنترلی بر آن نداریم و نمی دانیم، بر کدام هدف خواهد نشست! پس بهتر است دقت کنیم و این فرصت را از خود نگیریم و تیر را در چِلّه ی کمان نگاه داریم تا کاملا مطمئن شویم، آن گاه تیر را پرتاب کنیم.

     بسیاری از گناهان از ناحیه ی زبان است و باید بیش از اندازه مراقب زبان باشیم تا به میل و اختیار احساس و نفس نباشد، بلکه مهارش در دست عقل و فهم مان باشد. این مهم فقط با تلاش و تمرین ممکن می شود، امید که در این آزمون پیروز باشیم!



۳۰ تیر ۹۷ ، ۱۶:۲۷ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سعید بیگی

همسایه ی خوب

     هنوز چشمام گرم نشده بود که با صدای وحشتناکی از جا پریدم و دور و برم رو نگاه کردم. بعد از خوردن صبحانه گفتم، چند دقیقه دراز بکشم. تازه چرتم برده بود که این صدای لعنتی...! منو از خواب پروند. سریع لباس پوشیدم و به کوچه رفتم. همه ی همسایه ها ریخته بودند بیرون!

     همه ایستاده بودند و با هم حرف می زدند و به یک طرف نگاه می کردند. من هم رفتم و اون قسمت رو نگاه کردم. همسایه ی محترمی که تازه تکه زمینی، رو به روی خونه ی ما خریده بود و می خواست خونه بسازه؛ ساعت هفت صبح داشت، تیرآهن خالی می کرد...!!

     وقتی همسایه ی جدید همه رو کنار هم دید، بی صدا سرش رو انداخت پایین و رفت توی ماشینش نشست. ما هم بی صدا برگشتیم خونه هامون. لابد خجالت کشیده بود و لازم نبود ما شکایت یا اعتراضی بکنیم.


***


     چند سال بعد ما تکه زمینی رو که کنار خونه مون بود، خریدیم و مشغول بنایی شدیم. یک روز عصر همین که از سر کار اومدم، از سر کوچه دیدم چند نفر جلوی خونه مون جمع شدند. نگران شدم و سریع خودم رو رسوندم و دیدم همون همسایه ی محترم از این که دو سه تا آجر رو بچه ها توی کوچه پخش و پلا کردند، نارحت شده و داره داد و فریاد می کنه!

     رفتم جلو و بعد از سلام و احوالپرسی با جمع، با همون لباس مرتب، آجرها رو جمع کردم و ریختم زیر دیوارمون. بعد کنار ایستادم و حضرت والا ماشینشون رو بردند داخل حیاط مبارک! من حق رو به همسایه مون دادم.


حال قضاوت با شما که رفتار ما درست بود یا رفتار آن همسایه ی محترم ...؟!


۲۶ تیر ۹۷ ، ۲۰:۵۳ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سعید بیگی

11 فایده ی علمی بغل کردن برای سلامتی


     در این مطلب از فواید بی نظیر بغل کردن برای سلامتی سخن می‌گوییم. وقتی خیلی خوشحال هستیم یا فردی را می‌بینیم که دوستش داریم، مرتبا همدیگر را بغل می‌کنیم.

     معمولا وقتی همدیگر را بغل می‌کنیم احساسی از لذت و شادی به ما دست می‌دهد. پیام‌هایی که در بغل کردن نهفته‌اند، از جمله‌ها و حرف‌های‌مان قوی‌تر و بیش‌تر هستند. هر وقت صمیمانه همدیگر را بغل می‌کنیم، پیام‌هایی از عشق و شادی به هم منتقل می‌کنیم که هرگز از طریق کلمات نمی‌توانیم توضیح‌شان دهیم.

     وقتی در آغوش کسی هستیم که دوستش داریم، احساس می‌کنیم تمام بار ذهنی و جسمی‌مان از وجودمان برداشته شده است. آری! هرگاه همدیگر را بغل می‌کنیم شادی و اعتماد درون‌مان برانگیخته می‌شود!

     آیا می‌دانید چرا هنگامی که همدیگر را بغل می‌کنیم این چیزها درون‌مان به وجود می‌آیند؟ آیا تا الان این سوال برای‌تان پیش آمده است “‌وقتی همدیگر را بغل می‌کنیم، چه اتفاقی درون‌مان می‌افتد؟‌”‌

     اجازه دهید شگفت‌انگیزترین معجزه‌هایی را که هنگام بغل کردن در بدن‌مان اتفاق می‌افتند، با هم بررسی کنیم. در ادامه شگفت‌آورترین و حیرت‌انگیزترین پدیده‌هایی را که هنگام بغل کردن در بدن‌مان به وجود می‌آیند، برای‌تان بازگو می‌کنیم!

*****

۱. افزایش حس تعلق

     بغل کردن می‌تواند باعث ترشح اکسی‌توسین از مغز، و موجب افزایش حس تعلق زنان به شخص مقابل شود. ترشح این هورمون سبب بالا رفتن حس تعهد زن نسبت به طرف مقابل نیز می‌شود.

     بغل کردن با انتقال احساسات از طریق بدن باعث ایجاد صمیمیت می‌شود. پس سعی کنید همیشه شخص محبوب‌تان را بغل کنید و حس تعلق را در وی بالا ببرید!

۲. آرامش جسمی

     بغل کردن با کاهش انقباض ماهیچه‌ها باعث ایجاد آرامش در آنها و آرامش کلی در بدن می‌شود. همدیگر را بغل کنید تا بدن‌تان به آرامش برسد!

۳. تسکین درد

     بغل کردن باعث ترشح اندروفین می‌شود؛ اندروفین راه‌های انتقال درد را در بدن مسدود می‌کند و درد را تسکین می‌دهد، و هم‌چنین با افزایش جریان خون در بافت‌های نرم بدن و از بین بردن پپتیدهای محرک درد نظیر برادی‌کینین دردهای مزمن را آرام می‌کند. وقتی احساس درد می‌کنید، همدیگر را در آغوش بگیرید!

۴. بالا بردن همدلی و درک متقابل

     آغوشی گرم و پرشور می‌تواند از طریق بیوانرژتیک‌هایی که توسط قلب ایجاد می‌شوند باعث تبادل احساسات شود، و همدلی آدم‌ها را نسبت به احساسات یکدیگر افزایش دهد. این کار بین دو شخص اعتماد متقابل ایجاد می‌کند. اگر می‌خواهید رازها و اسرار زندگی‌تان را به کسی بگویید، اول وی را در آغوش بگیرید!

۵. تسکین افسردگی و اختلالات زوال عصبی 

     بغل کردن می‌تواند میزان تولید دوپامین را در مغز افزایش دهد. افرادی که مبتلا به بیماری‌های مغزی نظیر پارکینسون و همین‌طور اختلالات خُلقی از قبیل افسردگی، تعلل، عدم اعتماد به نفس، و فقدان شور و شوق هستند، میزان دوپامین در بدن‌شان پایین است.

     ترشح دوپامین را هنگام بغل کردن دو شخص، می‌توان از طریق پت‌سی‌تی مشاهده کرد. اگر متوجه‌ی افسردگی در یکی از اطرافیان شدید، وی را در آغوش بگیرید؛ با این کار چراغی در دنیای تاریکش روشن کنید!

۶. افزایش شور و نشاط

     بغل کردن می‌تواند تولید سروتونین را در مغز افزایش دهد؛‌ و از این طریق باعث افزایش شور و نشاط شود. سروتونین باعث بالا رفتن عزت نفس می‌شود. وقتی فردی دچار افسردگی و تنهایی است، میزان سروتونین در بدنش پایین می‌آید.

     بغل کردن باعث می‌شود مغز سروتونین و اندروفین در رگ‌ها ترشح کند و از این طریق لذت و شادی ایجاد می‌کند و همین‌طور غم و اندوه را دفع می‌کند. بغل کردن سطح عملکردتان را در مدرسه و محل کار نیز بهبود می‌بخشد. اگر دوست‌تان احساس تنهایی می‌کند، وی را در آغوش بگیرید!

۷. ایجاد تعادل در دستگاه عصبی 

     بغل کردن یا در آغوش کشیدن باعث ایجاد تعادل در دستگاه عصبی می‌شود. پوست حاوی شبکه‌ای از گیرنده‌های فشار تخم‌مرغی‌شکل کوچک به نام گلبول‌های پاسینیان است که باعث ایجاد لامسه می‌شوند؛ این گیرنده‌ها از طریق عصب واگ با مغز در ارتباط هستند.

     بررسی واکنش‌های الکتریکی پوستی در فردی که در آغوش گرفته شده است، تغییر قابل‌ملاحظه‌ای را در میزان رسانایی پوست آن فرد نشان می‌دهد؛ تاثیر رطوبت و الکتریسیته در پوست هنگام بغل کردن نشان‌دهنده‌ی حالتی متعادل از دستگاه عصبی پاراسمپاتیک است که از طریق انسجام میان جسم و روان ایجاد می‌شود؛ بغل کردن باعث ایجاد این انسجام می‌شود. همدیگر را بغل کنید و دستگاه عصبی متعادل داشته باشید!

۸. کاهش استرس

     بغل کردن از طریق کاهش میزان کورتیزول (هورمون استرس) جاری در خون، استرس را کاهش می‌دهد. این کار باعث می‌شود ذهن آرامش پیدا کند. طبق پژوهش‌ها، نوزادانی که دائما بغل می‌شوند، نسبت به بزرگسالانی که کم‌تر همدیگر را بغل می‌کنند استرس کم‌تری دارند.

     پژوهشی دردانشگاه اموری ارتباطی شگفت‌انگیز را میان لمس کردن و کاهش استرس کشف کرد. وقتی همسرتان بعد از کار به خانه برمی‌گردد، با آغوش گرم از وی استقبال کنید!

۹. کاهش ضربان و بهبود بخشیدن به سلامت قلب 

     بغل کردن ضربان قلب را پایین می‌آورد. طبق پژوهشی در دانشگاه کارولینای شمالی در چپل‌هیل، شرکت‌کنندگانی که با همسران‌شان تماس لمسی اندکی داشتند به میزان ۱۰ ضربه در دقیقه سرعت ضربان قلب‌شان در طول اجرای آزمایش‌ها افزایش یافت، در حالی‌که این افزایش در مورد افرادی که عادت به بغل کردن همسران‌شان داشتند، تنها ۵ ضربه در دقیقه بود.

     کاهش ضربان قلب باعث کاهش فشار خون و بیماری‌های قلبی می‌شود. با بغل کردن یا در آغوش گرفتن پدر و پدربزرگ‌تان، ناراحتی‌های قلبی را از آنها دور کنید!

۱۰. تقویت دستگاه ایمنی

     روان‌شناسی به نام دکتر شلدون کوهن بر روی بیش از ۴۰۰ بزرگسال سالم مطالعه کرد؛ از این شرکت‌کنندگان به مدت دو هفته در مورد حمایت‌ اجتماعی که از دیگران دریافت کردند مصاحبه‌ به‌عمل آمد و شب‌ها نیز به صورت مکالمه‌ی تلفنی با آنها گفت‌وگو می‌شد.

     از آنها به طور روزانه در مورد تعداد درگیری‌های شخصی و دفعات بغل کردن افراد سوال پرسیده می‌شد. پژوهش‌گران این شرکت‌کنندگان را در معرض ویروس سرماخوردگی قرار دادند و علائم و نشانه‌های ابتلا به بیماری را در آنها ارزیابی کردند.

     آن‌ها متوجه شدند آدم‌هایی که به خوبی حمایت اجتماعی دریافت کردند و به دفعات در آغوش دیگران قرار گرفتند علائم و نشانه‌های بیماری در آنها مشاهده نشد، یا به میزان خیلی کم مشاهده شد.

     در مقابل افرادی که دچار درگیری‌های شخصی شدند و به دفعات کم یا اصلا دیگران را بغل کردند یا در آغوش دیگران قرار گرفتند علائم و نشانه‌هایی متفاوت در آنها مشاهده شد. بغل کردن هورمون استرس را کاهش می‌دهد؛ هورمونِ استرس دستگاه ایمنی را مختل می‌کند.

     هم‌چنین بغل کردن باعث افزایش هورمون‌ها و پپتیدهایی می‌شود که عملکرد سلول‌های ایمنی را تنظیم می‌کنند. کودکان‌تان را بغل کنید و آنها را ایمن و سالم نگه دارید!

۱۱. کاهش ترس از مرگ

     یک پژوهش که در مجله‌ی علم روان‌شناسی منتشر شد، نشان داد لمس و بغل کردن ترس از مرگ را کم می‌کند. از دیگر نتایج حیرت‌انگیز این پژوهش این است که حتی بغل کردن یک شی بی‌جان، مانند یک خرس عروسکی، نیز می‌تواند ترس‌ از مرگ را در افراد کاهش دهد.

     حتی تصور و خیالِ بغل کردن شخص محبوب‌تان می‌تواند باعث ترشح سروتونین، دوپامین و اندروفین در مغز شود و ایجاد شادی و لذت کند.

     هم‌چنین با کاهش میزان هورمون استرس در بدن، و در نتیجه تغییر نگرش ذهن و تحریک هیجان‌های مثبت، می‌تواند نگرانی‌های مربوط به مرگ را از فرد دور ‌کند. بنابراین نگران نباشید، دیگران را بغل کنید، عمر طولانی داشته ‌باشید، و از زندگی لذت ببرید!

*****

     در نتیجه، بغل کردن می‌تواند اعتماد به نفس و مهربانی را در ما افزایش دهد. می‌تواند حس تعلق را در میان افراد تقویت کند و عمق ذهن‌مان را به ما نشان دهد. میان افراد اعتماد ایجاد کند و کمک ‌کند با خیال راحت با یکدیگر درددل کنیم.

     بغل کردن می‌تواند تغییر شگرفی درون‌تان ایجاد کند؛ بغل کردن باعث می‌شود میزانی زیاد از هورمون‌های عصبی در بدن ترشح شوند که از خیلی از آنها بی‌اطلاع هستیم. تغییر در میزان این هورمون‌های عصبی می‌تواند باعث حس آرامش در افراد شود.

     این هورمون‌های عصبی باعث ایجاد شادی و لذت در ما می‌شوند و ناراحتی‌ها، تنش‌ها و اضطراب‌ها را از ما دور می‌کنند. بغل کردن درد را تسکین می‌دهد و برای‌مان شادی به ارمغان می‌آورد.

     پس، از بغل کردن یکدیگر غفلت نکنیم!


۲۴ تیر ۹۷ ، ۱۶:۳۷ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی

حجاب؛ زنانه یا مردانه ... ؟!

آیا حجاب ویژه ی زنان است یا مردان نیز باید حجاب داشته باشند؟

     در پاسخ باید گفت، گرچه تاکنون مفهوم حجاب داشتن و بدن خود را پوشیده نگاه داشتن، بیشتر در باره ی زنان گفته شده است؛ اما مردان نیز می بایست، بدن خود را از برابر چشم نامحرم بپوشانند و حفظ کنند. در درگاه الهی تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد و هر دو آفریده ی خداوند حکیم هستند.

     اما از حجاب مهم تر عفاف است و عفاف یعنی پاکدامنی. انسان چه زن و چه مرد باید روح خود را اسیر تمایلات نفسانی و شهوانی نسازد و از مسیر راستی و درستی دور نشود. گرچه این کاری بس دشوار است اما انسان اگر به خدای تعالی ایمان داشته باشد و به او نزدیک شود، می تواند با یاری پروردگار، به سادگی خود را از بند نفس و شیطان برهاند و پاکدامنی پیشه کند.

     اگر مردان و زنان ما هم عفاف داشته باشند، یعنی به نامحرم نگاه آلوده نکنند و هم حجاب لازم را رعایت کنند، فضای اجتماعی پاک تر می شود و بسیاری از روابط ناپاک و آلوده از بین می رود و بنیان زندگی پاک و خانوادگی محکم تر و پایدارتر خواهد شد. باشد که چنین شود!


۲۳ تیر ۹۷ ، ۱۴:۳۰ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی

حجاب و عفاف


     حجاب و عفاف هرچند در معنای بازداشتن و ایجاد مانع، مفهومی یکسان دارند، اما عفاف ناظر به صفت درونی و بازداشتن غرایز و تمایلات سرکش نفس حیوانی و شهوانی است. حال آن که حجاب به مفهوم ایجاد پوشش در برابر نامحرمان است.

     حجاب، پوشش ظاهری است و عفت، یک خصلت و بینش و منش است. حجاب، پوشش بیرونی است و عفت پوشش درونی. حجاب می تواند ریایی، تحمیلی، ظاهری و یا غیر اختیاری باشد، ولی عفت، یک خصلت و ارزش اختیاری است.

     حوزه عفاف گسترده تر از حجاب است و شامل عفت در نگاه، عفت در سخن، عفت در شهوت و... . ممکن است کسی حجاب مناسب داشته باشد، ولی عفت در نگاه، سخن گفتن و یا امور جنسی نداشته باشد که این خود نمونه حجاب بدون عفت است.

     افرادی که ادعای عفاف کرده و با تعابیری مثل «قلب من پاک است» بین عفاف و حجاب رابطه ای قائل نیستند و حجاب را رعایت نمی کنند، باید توجه داشته باشند که درون پاک، بیرونی پاک می پروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوه ناپاک بدحجابی نخواهد شد.

( منبع: https://hawzah.net )


۲۲ تیر ۹۷ ، ۱۲:۱۳ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
سعید بیگی

شادی دیدار یاران

     وقتی یکی از اطرافیان یا کسانی را که دوستشان داریم و به آن ها علاقه مندیم می بینیم؛ هورمون هایی در بدنمان ترشح می شود که به ما احساس آرامش، سلامتی و شادابی می بخشد. در واقع ما احساس خوبی پیدا می کنیم و فکر می کنیم در کنار آنان امنیت داریم و از صحبت و همنشینی با آنان لذت می بریم.

     اما این هورمونها و کارکردشان: سروتونین: شادی بخش - دوپامین: هورمون هشیاری و خوش خلقی ملاتونین: ساعت بدن و ضد پیری اندروفین: ضد درد اکسی توسین: هورمون عشق و محبت استروژن: ضد استرس و اضطراب.

     حال اگر آن دوست یا فامیل نامحرم نباشد و ما بتوانیم هنگام دیدار و احوالپرسی با او دست بدهیم و همدیگر را ببوسیم و در آغوش بگیریم؛ این هورمون های آرامش بخش بیشتر ترشح می شوند و ما بیش از پیش احساس خوشی، امنیت و لذت خواهیم کرد.

     در پست های بعدی مقاله ی جالبی را که در سایتی دیدم، خواهم آورد تا با محاسن و فایده های بغل کردن بیشتر آشنا شوید و با در آغوش کشیدن اعضای خانواده، به این حس عالی دست پیدا کنید.

***

(در صورت تمایل به این مقاله هم نگاهی بیندازید:

                                       http://www.bartarinha.ir/fa/news/524748/)


۲۱ تیر ۹۷ ، ۱۲:۴۹ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سعید بیگی

تشویق نه تنبیه...!؟


شما عبارت بالا را چطور می خوانید؟

1.       تشویق، نه تنبیه!

2.      تشویق نه، تنبیه!

     هر کسی بسته به تجربه و دیدگاه خود این عبارت را به یکی از دو شیوه ی بالا می خواند. کسی که دیدگاهی منفی داشته و منفی باف باشد، شیوه ی دوم را بر می گزیند و معتقد است که تنبیه بیش از تشویق اثر دارد و باید تنها یا بیشتر از آن استفاده کرد.



     اما کسی که دیدگاهی مثبت داشته و تجربه های ناب و زیبا داشته باشد، شیوه ی نخست را بر می گزیند و اعتقاد دارد، اثری که تشویق در بهبود رفتار و عملکرد انسان ها دارد، تنبیه ندارد یا در موارد خاص تنبیه اثربخش خواهد بود.



     به هر روی، هر دو این موارد کاربرد دارند. اما انسان به عنوان اشرف و برترین مخلوقات خداوند در زمین، از نیروی عقل و تفکر برخوردار است که دیگر موجودات از آن محروم اند. پس انسان می تواند با کمک نیروی فکر و یاری زبان و گفتار با دیگران ارتباط مناسب برقرار کند و از کلمات و عبارات خوب استفاده کند و دیگران را وادار به رفتار درست، منطقی و عاقلانه نماید.



     این همان تشویق است که در بیشتر موارد اثر فراوان و عالی دارد و همان گونه که پیشتر نیز اشاره کردیم، در موارد ویژه و با رعایت شرایط، تنبیه برای برخی انسان ها می تواند، به عنوان عاملی بازدارنده عمل کند و اثر بخش باشد.



* نظر شما در این باره چیست؟


۱۴ تیر ۹۷ ، ۱۶:۱۵ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی

اینترنت لاک پشتی


     دو روز پیش تلفن ما قطع شد و ما بلافاصله وجه آن را پرداخت کردیم و سه روز است که منتظر وصل شدن آنیم. تلفن امروز صبح وصل شد ولی از وصل شدن اینترنت هیچ خبر و اثری نیست که نیست! بارها و بارها با شماره های گوناگون مخابرات تماس گرفتیم، اما هیچ نتیجه ای در بر نداشت.

     پس از هر بار تماس سیستم پاسخگو (؟!) اعلام می کند که شش دقیقه منتظر بمانید و چون برق هم سه ساعت قطع بود و با تلفن همراه تماس گرفته بودم، نتوانستم شش دقیقه صبر کنم و تازه بعد از انتظار مانند دفعات پیشین، ببینم که زمان انتظار به بیش از دو برابر زمان اعلام شده برسد و اپراتور جوابگو نباشد.

     اصولا ما که در کشورهای جهان سوم زندگی می کنیم، باید سطح توقعات خود را خیلی خیلی پایین بیاوریم و بدین صورت آرامش بیشتری داشته باشیم. زیرا امکانات از کشورهای پیشرفته تقریبا بلافاصله به دست ما می رسد، اما فرهنگ استفاده و نیز فرهنگ پاسخگو بودن، سال ها باید بگذرد تا در ما نهادینه شود.

     هم چنین مردم ما هنوز نمی دانند که از چه حقوقی برخوردارند و چگونه باید حق خود را مطالبه کنند و اگر شرکت خدماتی یا نهادی از ارائه ی خدمت خودداری نمود، چگونه وجوه پرداختی را بازپس گیرند؟ (البته اگر این امکان در کشور ما وجود داشته باشد!!)

     خلاصه، بعد از گذشتن از هفت خان تازه اینترنتی وصل می شود که سرعت لاک پشت از آن بیشتر است و اگر بخواهید سرعت بیشتری را خریداری نمایید، باید دو یا سه برابر آن مبلغ را بپردازید و قطعی سرویس هم آن قدر زیاد است که گفتنی نیست. گاهی اوقات انسان از داشتن اینترنت پشیمان می شود و دوست دارد، به غار عمو یادگار پناه ببرد و از فن آوری و امکانات امروزی دور باشد تا قدری آرام گیرد!

     الان حدود ده دقیقه است که اینترنت وصل شده و بنده توانستم در خدمت دوستان باشم. خدایا آنان را که اینترنت را خراب (؟!!) می کنند تا ما عزیزانمان را نبینیم، اصلاح کن و اگر نشد، شرشان را کم بگردان! آمین رب العالمین.

۱۲ تیر ۹۷ ، ۲۲:۰۱ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی