
دیروز مشغول گشت و گذار و گفتگو با دوستان
در تلگرام بودم که مطلبی بسیار ناراحت کننده و دردناک دیدم. در یک کانال تصویر دو
پرنده بود که یکی کنار آب نشسته بود و دیگری می خواست پرواز کند و مثل وقتی که ما
چتر نداریم و زیر باران یک کیسه ی نایلونی بزرگ روی سر و دوشمان می کشیم، کیسه ای
نایلونی تمام سر و گردن حیوان زبان بسته را پوشانده بود!

اگر کمی و فقط کمی، غرور انسانی را کنار
بگذاریم و به فکر محیط زیست و موجودات ساکن در آن باشیم؛ به هیچ روی شاهد این صحنه
های دلخراش و دردناک نخواهیم بود. مگر حیوانات چه گناهی دارند که باید به خاطر بی
توجهی و بی مسئولیتی بعضی از ما انسان ها، دچار این دردسرها و گرفتاری های وحشتناک
شوند و عضوی از بدنشان ناقص شود یا جانشان را از دست بدهند؟

چقدر خوب است؛ وقتی از منزل خارج می شویم،
کوچکترین زباله های تولیدی را در ظروف مخصوص بریزیم و با خود به نزدیکترین سطل
زباله بیندازیم و این موجودات زیبا و آفریدگان دوست داشتنی خداوند را بیش از این
آزار ندهیم!

یک لحظه خود را به جای آن پرنده ی بیچاره
بگذارید و تصور کنید، چه حالی دارد؟ نفس کشیدن، دیدن، جهت یابی و پرواز برایش دشوار
یا غیر ممکن می شود و احیانا جوجه های گرسنه که انتظار پدر یا مادرشان را می کشند؛
این انتظار سخت و طولانی را در ابتدای زندگی باید مدت ها تجربه کنند، البته اگر
زنده بمانند!

فکر می کنم آن ها هم به اندازه ی ما از این
زمین، آب، هوا و دیگر نعمت های الهی بهره دارند و باید استفاده کنند و ما حق
نداریم، باعث رنج، سختی و گرسنگی این موجودات دوست داشتنی شویم!

امیدوارم کمی به خود بیاییم و از این پس کمی
بیشتر به آن ها توجه کنیم و ارزش فراوان و حیاتی این ذخیره های زیستی را برای نسل
آینده و زندگی کره ی خاکی بیشتر بدانیم!
