۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فکر» ثبت شده است

ارتباط با خدا


     برای ایجاد یک ارتباط سالم و درست با پروردگار، باید به چند نکته توجه کنیم:

1. در خود شایستگی برخورداری از لطف و محبت الهی را به وجود آوریم.

2. در رفتارمان با بندگان خدا، رعایت ادب و احترام را بنماییم.

3. به دنبال تشریفات خاصی در مناجات نباشیم و ساده و از عمق وجود با خدایمان درد دل کنیم.

4. مانند بنده عبادت کنیم و به جهت عبادت یا کار خیر دیگر، طلبکار خداوند نباشیم.

5. خواسته و حاجت خود را بخواهیم و زمان و شرایط رسیدن به نتیجه را به صلاحدید پروردگار واگذار کنیم و ناله و فریاد نکنیم و .......... .

     یکی از مهم ترین مسائل کنترل افکار، گفتار و رفتار است که در آموزه های دین زرتشت از آن با عنوان (پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک) یاد شده و در اسلام به آن تقوا (پرهیزکاری) می گویند.

     تقوا یعنی کنترل خود؛ یعنی افکار، گفتار و رفتار خود را کنترل کنیم. در حالت عادی معمولا کمتر مشکل پیش می آید، اما وقتی کسی اشتباهی می کند و ما از دستش ناراحت و عصبانی می شویم، اختیار از دست می دهیم و می شود آنچه نباید بشود!

     وقتی عصبانی می شویم و با خشم و تندی با دیگران برخورد می کنیم، در واقع دیگر خوی انسانی به کار نمی بریم و این خوی وحشی گریِ حیوانی درنده است که در وجود آدمی جایی ندارد و دست پروردگان شیطان چنین خویی دارند و خداوند هیچ گاه با دست پروردگان و عاملان شیطان یا انسانی که خوی شیطانی خشم و غضب داشته باشد، میانه ای ندارد.

     هم از این روست؛ که خشم و تندی با دیگران، باعث دوری ما از خداوند و قطع نظر عنایت و لطف حق تعالی به ما و رانده شدن از جایگاه و مقام انسانی مان می شود! حتی وقتی دیگری کاری را به اشتباه انجام می دهد و به ما آسیب می زند، نباید بر سرش داد و فریاد کنیم و از دستش عصبانی شویم، زیرا این کار مشکلی را حل نمی کند و با تندی و خشم، فقط از مقام انسانیت خود دور می شویم.

     باید بکوشیم، افکار و احساساتمان را مدیریت و کنترل کنیم که البته کاری بسیار دشوار است و تنها با تمرین، ممارست و ایمان و اعتقادی قوی امکان پذیر می شود. از خداوند می خواهیم یاریمان کند که مهار وجودمان را به دست خشم و غضب نسپاریم و عقل فرمانروای وجودمان باقی بماند و دوست خدا بمانیم.


۲۱ مرداد ۹۷ ، ۱۰:۰۰ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سعید بیگی

دوران فرشتگی!


     آیا از دوران کودکی و خردسالی ـ پیش از شش سالگی ـ خاطره ای در ذهن دارید؟ این خاطرات ـ اگر به یاد بیاورید ـ نابترین و عالی ترین خاطرات یک فرشته ی معصوم است که هنوز استادان بزرگوار موفق به آموختن روش های برخورد انسانی(!) به او نشده اند و صفحه ی دلش هنوز سفید و پاک است و بوی خدا می دهد!

     در این خاطرات نه از خشونت و تندی و نه از حسادت و بد اخلاقی های معمول ما انسان ها خبری هست. هر چه هست برخوردهای ساده و پاک کودکانه است که وقتی به آن فکر می کنیم، قلبمان فشرده می شود و حسرتی عمیق و جانکاه بر وجودمان می نشیند و آرزو می کنیم، کاش در آن دوران می ماندیم و بزرگ نمی شدیم!

     چون با بزرگ شدنمان فقط قد نکشیدیم؛ بلکه فکر، روح و خواسته هایمان هم رشد کردند و دلمان را به آرزوهای دنیایی آلودند. سپس آموختیم، بر اساس سود و زیان خودمان دنیا و مردمان رنگارنگ آن را ببینیم و بی رحمانه قضاوتشان کنیم!

     اکنون از خدای مهربان خود عاجزانه می خواهیم، اگر بازگشت به فطرت پاک و بی آلایش کودکیمان ممکن نیست؛ یاریمان کند، تا رنگ و بوی آن دوران را در دلمان مهمان کنیم و از این رهگذر با یاد بهشت کودکی، لذتی هر چند کوچک اما بی پیرایه و ساده ببریم که بزرگان گفته اند:


« آب دریا را اگر نتوان کشید          هم به قدر تشنگی باید چشید! »


۱۷ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۱۶ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی

بشکن بشکنه ...!

     دوستان مدتی است که حال روحی خوشی ندارم و تصور می کنم خودم در به وجود آمدن این رویدادها که باعث خرابی حالم شدند، بی تقصیر نیستم. البته تقصیر من به رفتارم با دیگران برمی گردد. یعنی طوری با اطرافیان برخورد کرده ام که به سادگی به خود اجازه می دهند، حرمتم را بشکنند و اعصابم را به هم بریزند و بگذرند!

     وقتی کمی به این موضوع فکر کردم؛ دیدم، ریشه ی رفتارهای آدمی به یک سال و دوسال قبل باز نمی گردد و برای ریشه یابی آن، باید از نخستین روز زندگی تا حال را بررسی نمود و رویدادهای تاثیرگذار بر روح و روان، فکر، احساس و به طور کلی تمام وجود فرد را به شکلی دقیق و عمیق مورد توجه قرار داد تا به نتایج مفید و عالی دست یافت.

     سپس باید لیست اتفاقات و اثرات آن ها بر شخصیت و هویت فرد را نوشت و برای رهایی از هر مشکل پیش آمده در گذشته تا امروز، راهکارهای لازم را به دست آورد و به کار بست تا مسئله حل شود. گاهی نیز باید این شخصیت را شکست و فرو ریخت و از نو ساخت، تا مشکلات از بین بروند.

     در این راه می توان از دوستان مهربان و بی طرف کمک گرفت و اگر چنین دوستی نبود؛ از مهارت و دانش روانپزشک یا روان شناسی که مورد اعتماد، باسواد و توانمند باشد، بهره مند شد و به نتیجه رسید.

۰۱ تیر ۹۷ ، ۰۱:۱۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی