برای ایجاد یک ارتباط سالم و درست با پروردگار، باید به چند نکته توجه کنیم:
1. در خود شایستگی برخورداری از لطف و محبت الهی را به وجود آوریم.
2. در رفتارمان با بندگان خدا، رعایت ادب و احترام را بنماییم.
3. به دنبال تشریفات خاصی در مناجات نباشیم و ساده و از عمق وجود با خدایمان درد دل کنیم.
4. مانند بنده عبادت کنیم و به جهت عبادت یا کار خیر دیگر، طلبکار خداوند نباشیم.
5. خواسته و حاجت خود را بخواهیم و زمان و شرایط رسیدن به نتیجه را به صلاحدید پروردگار واگذار کنیم و ناله و فریاد نکنیم و .......... .
یکی از مهم ترین مسائل کنترل افکار، گفتار و رفتار است که در آموزه های دین زرتشت از آن با عنوان (پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک) یاد شده و در اسلام به آن تقوا (پرهیزکاری) می گویند.
تقوا یعنی کنترل خود؛ یعنی افکار، گفتار و رفتار خود را کنترل کنیم. در حالت عادی معمولا کمتر مشکل پیش می آید، اما وقتی کسی اشتباهی می کند و ما از دستش ناراحت و عصبانی می شویم، اختیار از دست می دهیم و می شود آنچه نباید بشود!
وقتی عصبانی می شویم و با خشم و تندی با دیگران برخورد می کنیم، در واقع دیگر خوی انسانی به کار نمی بریم و این خوی وحشی گریِ حیوانی درنده است که در وجود آدمی جایی ندارد و دست پروردگان شیطان چنین خویی دارند و خداوند هیچ گاه با دست پروردگان و عاملان شیطان یا انسانی که خوی شیطانی خشم و غضب داشته باشد، میانه ای ندارد.
هم از این روست؛ که خشم و تندی با دیگران، باعث دوری ما از خداوند و قطع نظر عنایت و لطف حق تعالی به ما و رانده شدن از جایگاه و مقام انسانی مان می شود! حتی وقتی دیگری کاری را به اشتباه انجام می دهد و به ما آسیب می زند، نباید بر سرش داد و فریاد کنیم و از دستش عصبانی شویم، زیرا این کار مشکلی را حل نمی کند و با تندی و خشم، فقط از مقام انسانیت خود دور می شویم.
باید بکوشیم، افکار و احساساتمان را مدیریت و کنترل کنیم که البته کاری بسیار دشوار است و تنها با تمرین، ممارست و ایمان و اعتقادی قوی امکان پذیر می شود. از خداوند می خواهیم یاریمان کند که مهار وجودمان را به دست خشم و غضب نسپاریم و عقل فرمانروای وجودمان باقی بماند و دوست خدا بمانیم.
چند روز پیش دوستی از من خواست که به بچه های کار پول ندهم و به جای آن برایشان میوه یا خوراکی ببرم و دلیلش را سوء استفاده بزرگترها و خلافکارها از پول این بچه ها می دانست.
راستش من اگر پولی همراه داشته باشم ـ که معمولا در حساب و کارت بانکی است و همراه ندارم ـ به اولین کسی که برسم خواهم داد و برایم فرقی ندارد که پیر است یا جوان یا کودک و مرد است یا زن ... ! اما اگر نداشته باشم، محترمانه عذرخواهی می کنم و می گویم: شرمنده!!
ولی حساب پول های بیشتر و رقم های درشت تر، از این ماجرا جداست و سعی می کنم، آن ها را به نزدیک ترین افراد یعنی کسانی که می شناسم، بدهم و یا چیزهایی را که لازم دارند، بخرم و برایشان ببرم. تصور من این است که این طور پول به افراد مستحق می رسد و باعث ثروتمند شدن بعضی آدم ها که یا تشکیلاتی عریض و طویل دارند و یا هنوز به آن درجه نرسیده اند، نمی شود.
بعضی موسسات نیز پول های ما را در مواردی مصرف می کنند که شفاف و مشخص نیست یا ما راضی نیستیم، به آن مصارف برسد. به هر صورت حتی اگر یک ریال به عنوان صدقه یا کمک قرار است به کسی بدهیم، مهم است که بدانیم در کجا و به چه شکلی مصرف می شود و چه کسانی از آن استفاده می کنند؟