۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گذشت» ثبت شده است

گفتمان سرنوشت


     یادم هست، وقتی برای خواستگاری به منزل پدرخانمم رفتیم؛ بعد از صحبت های مهم بزرگترها نوبت رسید، به صحبت های من و خانم! چون دو اتاق داشتند که با یک در چوبی از هم جدا می شد، درها باز شده بود و آقایان در اتاق جلویی و خانم ها در اتاق پشتی نشسته بودند.

     بنابراین تنها جایی که برای صحبت باقی می ماند، آشپزخانه بود. ما رفتیم و آن جا نشستیم و چهار پنج دقیقه به در و دیوار و بعد به هم نگاه کردیم. اما از هیچ کداممان صدایی در نیامد. بزرگترها به مسائل سیاسی و اجتماعی رسیده بودند که من شروع کردم و از خانم خواستم، اگر مطلبی دارند بگویند. ایشان با تعارف، دوباره توپ را به زمین من انداخت و بالاخره من شروع کردم.

     تکیه ی من روی دو مطلب بود؛ (یک، ایمان و اعتقاد ـ دو، صداقت و یکرنگی) خانم هم سومی را اضافه کردند: (گذشت و محبت!) بعد در باره ی همین ها و مسائل دیگر صحبت کردیم و دیدیم، در بیشتر موارد همفکر و هم نظریم و بعد به جمع بزرگترها پیوستیم.

***

     روشن است که هر کسی برای خودش معیارهایی دارد و بر اساس آن معیارها انتخابش را انجام می دهد. بنا بر گفته ی بزرگان، نکته ی مهم ـ پس از نزدیک بودن خانواده ها از نظر شَأن و منزلت اجتماعی و هماهنگی پسر و دختر از نظر فکری ـ آن است که مثلا از ده معیار که برای انتخاب طرف مقابل در ذهن دارند، باید روی مهم ترین معیارها اصرار کنند و انتظار نداشته باشند که فرد مورد نظر تمام معیارهای دهگانه ی ایشان را دارا باشد. این احتمال بسیار کم است و باید برای هشت یا نُه معیار هم سال ها به انتظار نشست!

     برای دوستان متاهل آرزوی زندگی بادوام و باقوام دارم و برای دوستان مجرد هم آرزوی یافتن فردی که بیشترین معیارهایشان را دارا باشد. راستی معیارهای اساسی شما چیست؟


۰۵ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۰۹ ۷ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
سعید بیگی

برادر از برادرش سیره...؟!


     سال های پایانی عمر مرحوم پدر را به خاطر دارم. خدا بیامرز همیشه و هر دفعه ما را می دید، می گفت: « فامیل باید نزدیک آدم باشه! با رفت و آمد نکردن، از هم دور می شید! تا می تونید با همدیگه رفت و آمد و اختلاط کنید. برادر وقتی با برادرش رفت و آمد نکرد، غریبه است! »

     خدا بیامرز هر وقت می شنید، یکی از فامیل ها از شهرستان آمده و منزل یکی از هم محلی ها ساکن شده، با این که بزرگ فامیل بود، منتظر نمی شد که دیگران به دیدنش بیایند و بلافاصله به دیدن مهمان می رفت و اگر امکان داشت، او را به منزل خود دعوت می کرد.

     اگر می شنید کسی از فامیل ها در شهرستان بیمار است، تا جایی که می توانست تلاش می کرد، به دیدنشان برود و اگر ممکن نبود؛ بسیار ناراحت و دلتنگ می شد و در اولین فرصت به آن ها سر می زد و از آن ها دلجویی می کرد. برای همین وقتی پدر از دنیا رفت، ده ها نفر از فامیل برای مراسم ختمش از شهرستان آمدند و هر کدام را می دیدی، طوری گریه و بی تابی می کرد، گویی پدر خودش مرحوم شده است!

     آری! آن چه قدیمی ها مثل شادروانان پدر و مادرم داشتند و ما نداریم؛ عشق، محبت و گذشت نسبت به دیگران بود و آن چه ما داریم و آن عزیزان نداشتند؛ غرور و خودپسندی فراوان است که باعث شده، به خاطر یک حرف ساده و بی اهمیت، سال ها با نزدیک ترین عزیزان خود قطع رابطه کنیم و تازه خود را کاملا بی تقصیر بدانیم!

     عزیزان! تا دیر نشده با یک دیدار، تلفن و اگر رویش را نداریم؛ با یک پیامک با آنان که از هم جدا مانده، اما دلتنگشان هستیم؛ ارتباط بگیریم و دل های زیادی را شاد کنیم!


۲۵ تیر ۹۷ ، ۲۱:۲۴ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی

به کجا چنین شتابان...؟!

     چند روز پیش دوستی مطلبی را برایم در تلگرام فرستاده بود که تنم را لرزاند و مرا به فکر انداخت! مطلب در باره ی بعضی اتفاقات دور از انصافی بود که در سال های اخیر در کشورمان رخ داده اند. 

از جمله ی آن ها: فروش یک بسته نان در برف و یخبندان چند سال پیش گیلان، به مبلغ 20000 تومان - قیمت کانکس پیش از زلزله ی کرمانشاه به مبلغ 2000000 تومان و پس از زلزله به مبلغ 7000000 تومان - کرایه ی تاکسی فرودگاه امام خمینی (ره) تا تهران در برف و یخبندان بهمن ماه 1396 به مبلغ 1000000 تومان! و در ادامه به سونامی شهر فوکوشیمای ژاپن و داوطلب شدن تعدادی پیرمرد برای خنک نگه داشتن راکتور هسته ای تا فرار مردم از شهر و نیز به تاکسی های نیویورک که در هنگام حادثة 11 سپتامبر مردم را رایگان جابجا می کردند.

     همه ی ما در روزهای سخت تر از این رویدادها، شاهد گذشت و فداکاری بسیاری از مردم عزیزمان بوده و هستیم. ناگفته پیداست؛ رفتار یک یا چند تن به هیچ روی نمی تواند، نشان دهنده ی رفتار، فرهنگ و مسئولیت اجتماعی کل جامعه ی ما باشد. هر چند با نمونه های این رفتارهای دور از انصاف و مَنِش ایرانی، بیگانه نیستیم و مثال هایی زنده برای بیان داریم؛ اما روح جمعی حاکم بر روابط مردم ما بسیار انسانی تر و جوانمردانه تر از این هاست و در طول تاریخ این امر ثابت شده است.

     نمونه ی زنده ی این مطلب، ایثار فرزندان ایران زمین در طول هشت سال دفاع جانانه در برابر دشمن تا بن دندان مسلح و حمایت شده از طرف قوی ترین تولید کنندگان انواع سلاح و تجهیزات نظامی جهان است. یا حتی در همان روزهای سخت برف و زلزله کمک های نقدی و غیر نقدی مردم به آسیب دیدگان و نیازمندان، شاهدی درست بر این مدعاست.

     اما اگر از حق نگذریم، حتی یک نمونه از آن رفتارهای دور از انصاف نیز برای مردم و کشور ما زیاد است و نباید پیش بیاید و ما به عنوان هم وطن و هم شهری این عزیزان، باید از عملکرد انان نگران و متاسف باشیم و بکوشیم، تا دیگر شاهد چنین صحنه های دردناک و سخت در سرزمین مان نباشیم! ان شاءالله!

۲۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۱:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی