حتما برای شما هم پیش آمده که دوستان و اطرافیان کاری را برای خودشان درست و برای دیگری (شما) نادرست می دانند! اگر دروغ بگویند، دلیل موجه دارند و با تمام توان از آن کار اشتباهشان دفاع می کنند و خود را در دادگاه وجدان خویش و نیز دادگاه وجدان عمومی جامعه تبرئه می کنند و چه بسا به خود جایزه هم می دهند!
اما اگر شما این دروغ را حتی در مقیاسی بسیار کوچک تر از آن جناب، بر زبان آورده باشید؛ با نهایت گذشت و مدارا، کمترین مجازاتی که برای این جرم نابخشودنی شما در نظر می گیرند، نفی بلد و اعدام با اعمال شاقّه است!
آیا ماهیت دروغ با دروغ فرق دارد؟ آیا ایشان به دیگران بیشتر آسیب نرسانده اند؟ پس چرا باید ایشان تشویق و ترغیب شوند و دیگری محکوم و مذموم و معدوم!! به قول معروف: « به ما که رسید، وا رسید؟! »
اگر کمی در برخوردها و قضاوت هایمان، انصاف به خرج دهیم؛ جای دوری نمی رود! وقتی کاری اشتباه است، هر کسی مرتکب آن شود، خطاکار است و باید به اشتباه خود اعتراف کند و مجازات خود را بپذیرد و کار درست، درست است و هر کسی آن را انجام دهد، باید تشویق شود.
مشکل درست از جایی شروع می شود که بین افراد فرق می گذارند و تبعیض قائل می شوند. فقر آزار دهنده است، اما فرق کشنده و نابود کننده ی روابط انسانی است! « الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم: حکومت با کفر باقی می ماند، اما با ستم و تبعیض باقی نمی ماند! »