۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حیوانات» ثبت شده است

هویت دوگانه


     گروهی از مردم کشور ما دچار نوعی دوگانگی هویت و شخصیت شده اند. یعنی اندیشه، سخن و عملکردشان به گونه ای است که می شود، دو نوع شخصیت را در وجودشان مشاهده کرد.

     از یک سو دلشان می خواهد انسانی مثبت، مفید، قابل اعتماد، دلسوز و به معنی واقعی کلمه انسان باشند. یعنی آن چه خوبان همه دارند، ایشان یکجا دارا باشند!

     از سوی دیگر با ملاحظه ی بعضی افراد و شرایط، ترجیح می دهند؛ منفی، طمعکار، فرصت طلب، بی رحم و به معنی واقعی کلمه شیطان باشند! و این کار را زرنگی می دانند!

     وقتی در کنار خانواده هستند، حامی دلسوزی می شوند که از پرواز یک پروانه به وجد آمده و اشکشان جاری می شود. اما وقتی از خانواده دورند، ممکن است، برخوردی تند و نامناسب با دیگران، حتی کودکان و حیوانات داشته باشند.

     این قبیل افراد شخصیتی مردم آزار و بسیار خودپسند دارند و چهره ی زیبایشان، در واقع نقابی است که این زشتی ها را به طور موقت می پوشاند. اما از آن جایی که خورشید همیشه پشت ابر نمی ماند، یک روز همه چیز آشکار می شود و اطرافیان از عمق زشتی درونشان اگاه می شوند.

     همواره آرزو کرده ام که این افراد پیش از کنار رفتن نقابشان، به خود آیند، توبه کنند و درون و بیرون خود را پاک و با صفا کنند. بدترین منظره برای من شرمندگی یک انسان به هر دلیل و در هر شرایط است و از خدا خواسته ام که تا حد امکان شاهد این صحنه ها نباشم. تا او چه صلاح بداند و برایمان چه رقم بزند!


۱۸ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۱۱ ۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سعید بیگی

آزادی و آزادگی ... !

     چند وقت پیش فیلمی در باره ی حیوانات از صدا و سیما پخش می شد که در باره ی میمون های آفریقایی بود. بومیان آفریقا برای به دام انداختن میمون ها، حفره ای در بین ریشه های درختان درست می کردند و گردو یا خوراکی دیگری را درون آن قرار می دادند.



     میمون برای برداشتن آن ماده ی خوراکی از درخت پایین می آمد و دستش را برای برداشتن گردو داخل حفره می کرد و آن را در مشت می گرفت. سپس تلاش می کرد دست حاوی گردو را بیرون بیاورد، اما دستش را مُشت کرده بود و دست حاوی گردو از همان سوراخی که داخل حفره شده بود، بیرون نمی آمد.


     بومیان شکارچی فوری می آمدند و میمون بیچاره را می گرفتند. اگر میمون می دانست که برای رهایی باید گردویی را که در دست دارد رها کند، دیگر گرفتار نمی شد. اما طمع میمون مانع آزادی و نجاتش شد و او را به کام مرگ بُرد.


*****

     ما انسان ها نیز گاهی دستمان را مشت می کنیم و مال و ثروتی ناحق و حرام را در دست می گیریم، تا از آن استفاده کنیم، غافل از آن که همین کار ما را به دام شکارچی قسم خورده مان شیطان می کشاند و گرفتار دردسر می شویم.


     تنها راه رهایی و نجات از بلا و دردسر گرفتاری، رها کردن مال و ثروت حرام و ناحقی است که از آنِ دیگری است و ما آن را در مشت گرفته ایم و به هیچ روی حاضر به رها کردنش نیستیم. اگر کمی حواسمان جمع باشد و دارایی دیگران را از آنِ خود نپنداریم؛ اهل نجات خواهیم بود.


     نکته: خوب است این نکته را برای فرزندانمان نیز روشن کنیم که در زندگی مراقب باشند و ببینند که آیا این پول یا چیز دیگر آن قدر ارزش دارد که پاکی روح خود را در برابر آن از دست بدهیم یا نه؟ و این که آیا داشتن آن چیز، ما را به خدا نزدیک می کند یا در دام نفس و شیطان اسیر می سازد؟




     شاید در قفس امنیت، آب و غذا همیشه آماده باشد، اما اضطراب، تشنگی و گرسنگی در فضای بی انتها و آزاد بر آن شرف دارد!!

۲۳ خرداد ۹۷ ، ۱۹:۵۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی

محبت به حیوانات!

سگ تشنه


یکی در بیابان سگی تشنه یافت

بُرون از رَمَق در حیاتش نیافت

کُلَه دَلو کَرد آن پسندیده کیش

چو حَبل اندر آن بست دَستار خویش

به خدمت میان بست و بازو گشاد

سگ ناتوان را دَمی آب داد

خبر داد پیغمبر از حال مَرد

که داور گناهان از او عَفو کرد

الا! گر جفا کردی، اندیشه کن

وفا پیش گیر و کَرَم پیشه کن

یکی با سگی نیکویی گُم نکرد

کجا گُم شود خیر با نیکمَرد؟

 

»  بوستان سعدی »

 

     وقتی پاداش آب دادن به سگی تشنه در بیابان، بخشش تمام گناهان باشد؛ اگر به انسانی کمک کنیم، خداوند چه پاداشی به ما خواهد داد؟ این حکایت ارزش و اهمیت کمک و یاری به حیوانات را برای ما روشن می کند. کاش ما با حیوانات نیز انسانی رفتار کنیم!

 

۱۲ خرداد ۹۷ ، ۰۲:۰۱ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی