« میان دو کس جنگ چون آتش است          سخن چین بدبخت هیزم کش است »      « سعدی شیرازی »


     بارها برای من پیش آمده که با کسی حرفم شده و از دست هم ناراحت شده ایم و بعد از چند ساعت یا یکی دو روز سعی کردیم، به روشی به هم نزدیک شویم و صحبت را پی بگیریم و روابط حتی از قبل هم صمیمانه تر و بهتر شده است.

     اما در این بین روزهایی را نیز سراغ دارم که هر چه به تلاشمان ادامه می دادیم، به تفاهم و نتیجه نمی رسیدیم و ظاهرا از هم دورتر می شدیم. بعد از چند روز وقتی بیشتر دقت کردیم، چون هر دو می خواستیم به هم برسیم؛ سعی کردیم در جایی با هم رو به رو شویم و با هم ماجرای ناراحتی و دلخوری را از اول بررسی کنیم و هر کس در هر بخش مقصر بوده، بابتش عذرخواهی کند و هر چه شنیده یا نشنیده، درست یا نادرست، همه را فراموش کند و نه تنها الان که هیچ وقت دیگری به آن حرف ها حتی فکر نکند.

     نکته ی جالب این جاست که در بین گفتگو فهمیدیم، چه حرف هایی که از قول ما به طرف مقابل گفته نشده! مطالبی که ما حتی اگر به روی هم شمشیر بکشیم، خطاب به هم نخواهیم گفت! بعد بخش به بخش پیش رفتیم تا ماجرا با عذرخواهی طرفین از هم تمام شده و به هم قول داده ایم که حرف نفر سوم را ـ هر که می خواهد باشد ـ به هیچ روی نپذیریم.

     دیگر این که فقط به نفر سوم بی اعتنایی کنیم و برایش دعا کنیم که از آتش درون شفا یابد و سعی نکنیم او را بین دیگران رسوا کنیم، چون آتش کینه را در وجودش شعله ور می کنیم و او دست به کارهایی خواهد زد که شاید قابل جبران نباشد!

     البته قدری سخت است، چون هنگام ناراحتی و عصبانیت، احساس، مهار عقل آدمی را در وجودش به دست می گیرد و فریادهای خیرخواهانه ی عقل شنیده نمی شود و چندان اثرگذار نخواهد بود. کاش بتوانیم در ارتباط دوستانه با اطرافیان، نفر سوم را ـ جز در مواردی که در حضور هر دویمان باشد ـ به هیچ روی راه ندهیم تا سالم تر، آرام تر و شادتر زندگی کنیم!