۳۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انسان» ثبت شده است

ضرب المثل های این جوری ... !

سلام

     نظر شما چیست؟ در چه موردی؟ ببخشید، الآن عرض می کنم؛ به نظر من باید بعضی ضرب المثل های به ظاهر شیرین زبان و ادبیات فارسی را برای همیشه کنار گذاشت و از آن ها استفاده نکرد! چرا؟ خوب برای این که نه تنها کمکی به ما نمی کنند، بلکه گاهی اوقات باعث درجا زدن و عدم پیشرفت ما می شوند. لابد برای این گفته ی من شاهد مثال می خواهید.

     البته حق دارید. نمونه ی زنده و حاضر این مثل: « خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو! » بنده ابدا با این ضرب المثل محترم کنار بیا نیستم و تا بتوانم از آن دوری می کنم. زیرا بسیاری از اوقات انسان برای اثبات این که زندگی می کند و خود بر کشتی زندگی خویش سوار است و آن را هدایت می کند و صرفا زنده نیست؛ باید بر خلاف خواسته ی جماعت حرکت کند تا به مقصد و مقصود دست یابد. درست است که گفته اند: دست خدا با جماعت است! اما این مثل همیشه و همه جا درست از آب در نمی آید. 

     چه بسا جماعتی گمراه باشند و دیگران را نیز به گمراهی بکشانند. در این گونه موارد بایست تا حد امکان، نه تنها از جماعت دوری جست، بلکه باید تلاش کرد اگر ضرر و زیانی برای انسان ندارد؛ به یاری و کمک و راهنمایی جماعت گمراه پرداخت، البته اگر چون داستان آن پرنده (1) - که به سبب اصرار در راهنمایی بوزینگانی که برای فرار از سرما با کرم شبتابی قصد افروختن آتش داشتند و پرنده جان خود بر سر این راهنمایی نهاد؛ - گرفتار جماعت نادان نشویم و خود را به بلا و دردسر نیندازیم. خیلی وقت ها باید بگوییم:


« خواهی نشوی همرنگ، رسوای جماعت شو ... ! »


--------------------

1. این داستان زیبا و آموزنده در کتاب گران سنگ « کلیله و دمنه » آمده است. 

۰۷ خرداد ۹۷ ، ۱۹:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی

من نبودم، دستم بود ... !

     خدایی که من و شما را آفریده، خوب می دانسته که ذات ما چگونه است و زمینه ی چه مسائلی در آن به طور بالقوه وجود دارد و در شرایط ویژه و با تلاش و پیگیری ما می تواند به فعلیت برسد و بالفعل شود. 

     بنا بر این در مقررات و قوانینی که برای زندگی ما قرار داده قطعا به این موضوع - یعنی استعداد های بالقوه و توانایی های آماده ی به فعلیت رسیدن ما - توجه داشته و روا نیست؛ ما بدون شناخت و مطالعه ی دقیق و منطقی از نوع بشر و توانایی های او، قواعد و قوانین خدایی را کنار بگذاریم و خود بدون تخصص و مهارت و دانش لازم؛ برای نوع انسان قاعده و قانون وضع کنیم.

     اما اگر احیانا در برخی جوامع، آن هم با شرایط خاص آن جامعه، به جواب و نتیجه ی نسبتا مناسب و البته نه مورد انتظار رسیدیم؛ این نسخه را برای تمامی انسان ها از هر رنگ و نوع و نژاد و شرایط، بپیچیم و انتظار داشته باشیم؛ که آن رهنمودهای انسانی ما بتواند تمامی جوامع بشری را به سرمنزل مقصود برساند.

     پس بهتر است به مشکلاتی که در برخی جوامع بر اثر افراط و تفریط در امری به وجود آمده، دقت کنیم و بعد از بررسی و دقیق موشکافانه ی موضوع تصمیم به ایجاد مقررات ویژه، آن هم با دیدگاه انسان مدارانه و متکی به توانایی های صرفا انسانی نوع بشر داشته باشیم. 

     از این دست تجربه های بی سرانجام کم ندیده ایم و اکنون نیز با بسیاری از آن ها دست به گریبانیم. البته با کمک گرفتن از روش های دقیق علمی و با توجه به ویژگی های فطری بشر و قوانین الهی موجود در جهان پیرامون، می توان به مقرراتی دست یافت و روی آورد، که بشریت را به سرمنزل مقصود رهنمون گردد.

     انسان ذاتا موجودی است، دارای حب ذات و این ویژگی باید در انسان ها وجود داشته باشد؛ تا برای ادامه ی زندگی خود تلاش و کوشش کنند. البته در این جا نیز چون دیگر موارد انسان ها دچار افراط و تفریط شده و با بیان این نکته که به عنوان اشرف مخلوقات پای به این جهان گذاشته اند، دست به تخریب جهان و موجوداتش به سود خود می زنند.

     اما هنگامی که دچار گرفتاری های حاصل از تخریب محیط و موجودات محل زندگی خود می شوند؛ فریاد برآورده و به دنبال مقصری می گردند، تا تمام کم کاری ها و بی توجهی ها را به گردن دیگری انداخته و خود را از به دوش گرفتن مسئولیت این کار و عذاب وجدان رها سازند.

     بارزترین و آشکارترین این مسائل استفاده ی بی رویه و نادرست انسان ها از جنگل، پوشش گیاهی و منابع طبیعی است، که به تخریب پوسته ی خاک و بی ثباتی زمین منجر می شود و با یک باران کوتاه و سریع سیلی راه می افتد، که انسان ها و تمام موجودات اطراف را با هم به کام خود می کشد و از هستی ساقط می کند.

     امیدواریم با احترام به هستی و موجودیت محیط زیست و موجودات ساکن این کره ی خاکی، جلوی این اتفاقات سهمگین و خانمان برانداز را بگیریم و دیگر شاهد از دست رفتن عزیزانی که چشم به راه آمدنشان از سفر هستیم، نباشیم. ان شاءالله!

۰۵ خرداد ۹۷ ، ۲۳:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی

پدر و مادر = عشق!


     واژه ی عشق از واژه هایی است، که آن را در طول شبانه روز در بسیاری از جاها می توان شنید. حال، گوینده با علم و دانش این واژه و کلمه را به کار می برد یا نه؛ بماند. ما در این جا قصد بررسی معنای این واژه را نداریم و فقط منظور مان توجه دادن به این نکته است، که از این واژه در زمان و مکان مناسب استفاده کنیم. 

     ناگفته پیداست، واژه ی عشق بیشتر در روابط انسانی استفاده می شود؛ آن هم در مواردی که انسان به شخصی دیگر بیش از حد علاقه داشته باشد و البته در آن غرض و مرض نباشد و جنس این مهر و محبت، خالصانه و بی دریغ باشد.

     هنگامی که از موضوعی صحبت می شود، انسان به دنبال مصداق و نمونه ای تمام و کمال می گردد، تا او را در درک و دریافت بهتر معنا و مفهوم یاری دهد. برای عشق، آن هم از نوع پاک و خالصانه اش، می توان منبع مهر بی کران خداوندی را به عنوان کامل ترین نمونه معرفی کرد. البته توان درک این مفهوم والای معنوی کمی دشوار است؛ اما نمونه و مصداقی عینی تر دارد؛ که محبت پدر و مادر به فرزندان است

     پدر و مادر تمام عمر خود را بی چشم داشت به حتی قدردانی کوچکی، به نگهداری و مراقبت از فرزند می گذرانند؛ بدون آن که منتی بر سر او بگذارند. اما همین فرزندان اگر خوب و قدردان زحمات پدر و مادر باشند و کاری را برای ایشان انجام دهند، بارها و بارها بر سر آنان منت می گذارند و در حضور دیگران، این برکت های زندگی را شرمنده می سازند.

     و وای به روزی که فرزندان قدردان زحمات پدر و مادر نباشند؛ آن گاه هر لحظه ی عمر پدر و مادر، حسرت فرا رسیدن مرگ، بزرگ ترین حسرت زندگی آنان خواهد بود. ما فرزندان باید آینده ی خود را در چهره ی این دو فرشته ی مهربان خداوند ببینیم. 

     زیرا ما نیز که اکنون فرزندیم؛ در زمانی نه چندان دور، پدر و مادر خواهیم شد و برای آن که خود گرفتار دردسرهای دوران پیری نشویم، باید از هم اکنون به فکر پدر و مادر و رفع نیازهای جسمی، روحی و عاطفی آنان باشیم، تا فرزندان مان نیز از ما بیاموزند. پیامبر مهربانی فرمود: « دیگران را با اعمالتان دعوت کنید، نه با زبانتان! » و به قول سعدی بزرگ: « به عمل کار برآید به سخن دانی نیست! »

     اما انسان هایی که به خداوند ایمان دارند یا اندکی معرفت دارند، نیازی به این دلایل ندارند و در انتظار فرصت هستند؛ تا دست پدر و مادر را به گرمی بفشارند و خاک پای آنان را توتیای چشم خود کنند. امید که ما نیز از جمله ی این انسان های معتقد و با ایمان باشیم. 

۰۴ خرداد ۹۷ ، ۱۸:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی

ناز و نیاز ... !

دوستان سلام؛

     گاهی وقت ها آدم دلش برای چیزی غَنج می رود (یعنی خیلی مشتاق و علاقه مند به آن است) و می خواهد خیلی زود به آن دست پیدا کند. حال اگر این چیز، گران بها و دور از دسترس و دست نایافتنی باشد؛ دل آدم می گیرد و غصه اش می شود که چرا نمی تواند به ان برسد؟ و ممکن است در حسرت آن خواسته، به زمین و زمان درود (!!) بفرستد!

     اما گاهی اوقات آن چیز زیاد هم گران بها و قیمتی (البته از نظر مادی) نیست و خیلی راحت می توان آن را به دست آورد و صاحبش شد! روشن است که در این صورت انسان زیاد دلش پرپر نمی زند ولی انتظار دارد، با کمترین دردسر به آن خواسته دست پیدا کند و بدان برسد.


*****

     ما در زندگی روزمره بسیاری درخواست ها را داریم که بخش بسیار کمی از آن ها هزینه های گزاف دارند که ما توان پرداختشان را نداریم و یا اکنون علاقه، شرایط و امکانات لازم برای این هزینه کردن ها وجود ندارد. 

     اما بخش بزرگی از درخواست های ما از اطرافیان، خانواده و بستگان به سادگی، ارزانی و حتی رایگان، قابل دریافت است و به ما انرژی صد چندان می دهد و ما را شاداب و به زندگی امیدوار می سازد. در پُست های بعدی نمونه هایی از این درخواست ها را برخواهیم شِمُرد.

     برای رسیدن به بیشتر خواسته ها باید نیاز و خواسته ی خود را ابراز کنیم تا به خواهش دلمان برسیم و برای رسیدن به برخی خواهش ها باید ناز کنیم، دلبری کنیم تا معشوقی پیدا شود، بیاید و نازمان را بکشد و خریدار آن ناز و طنازی باشد.

۳۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۳۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی

میهن ِ آباد! (4)

     پیمان نهم: وقتی در جمع دیگران حاضر می شویم، سر و وضع مرتب داشته باشیم و لباس مناسب و تمیز بپوشیم. لباس تمیز و مرتب مهم است و نه لباس نو و جدید! انسان مرتب و منظم بر روی دیگران تاثیر مثبت می گذارد و دیگران نیز در باره ی او قضاوت بهتری خواهند داشت. 

     فردی که برای خود، اطرافیان و مخاطبانش ارزش قائل باشد؛ سعی می کند، در حد توان و امکانات، با ظاهری آراسته در بین مردم حاضر شود. البته فراموش نکنیم افراط و تفریط همیشه دردسر ساز است و زیاده روی در خودآرایی هم باعث دردسر می شود. یادمان باشد؛ پاکیزگی نشانه ی ایمان است.

 

                                             *****

     پیمان دهم: تلاش می کنیم به عنوان یک انسان و یک ایرانی با فرهنگ، آستانه ی تحمل خود را بالا ببریم و به تمام اطرافیان و همکاران و افرادی که با ایشان برخورد داریم؛ احترام بگذاریم، حتی اگر نظر آن ها با ما یکی نباشد. 

     روشن است که چنین افرادی مورد احترام همه ی مردم قرار می گیرند، به قول معروف این افراد باجنبه اند و تحمل برد و باخت را دارند. اگر برنده شدند، مغرور نمی شوند و اگر بازنده شوند، رفتارشان غیرمنطقی نخواهد بود و پیروزی را به طرف مقابل یا همان برنده، تبریک می گویند.

 

*****        

     پیمان یازدهم: انسان اشرف مخلوقات و جانشین خدا بر روی زمین است! پس باید رفتاری شایسته و درخور یک انسان داشته باشد و با دیگران نیز، شایسته ی انسان بودنشان رفتار نماید و دچار این آفت رفتاری نشود که؛ آیا این فرد می تواند به من سود برساند و برایم مفید باشد یا نه؟ که اگر برایم مفید بود، با احترام و رفتاری درست برخورد کنم و در غیر این صورت، با او سرد رفتار نمایم.

     انسانیت آن است، که فارغ و جدای از سودمند بودن دیگران، به آنان به عنوان آفریده ی برتر خدا؛ احترام بگذاریم و گرفتار آفت های رفتاری آزار دهنده ی دیگران نشویم.


۲۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۲:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی

میهن ِ آباد! (2)

     پیمان سیم: همیشه نسبت به همه ی مردم و همه چیز امانتدار باشیم. امانت فقط پول یا چیزهایی مثل آن نیست. گاهی سخن و یا ماجرایی را باید برای حفظ آبروی انسانی، تا ابد نزد خود به امانت نگاه داریم. فراموش نکنیم، هر انسانی تعداد انگشت شماری دوست یکرنگ دارد و اگر از مطلبی آگاه شد، دوستان نزدیکش را در جریان خواهد گذاشت و این امانت و راز آشکار شده و ما را شرمنده خواهد کرد.


*****


     پیمان چهارم: لبخند ارزان ترین و در عین حال ارزشمند ترین هدیه ای است که می توان به دیگران، چه دوست، چه فامیل و چه غریبه بخشید. یادمان باشد، مشکلات ما به دیگران ربطی ندارد و اطرافیان ما تقصیری ندارند که ما را عبوس، گرفته و اخمو ببینند. در صورت نیاز می توانیم از آنان کمک بگیریم، اما نه با چهره ای گرفته و ناراحت. چهره ی ما گلی است که شکفته اش بسیار زیباتر از غنچه ی آن است.

*****


     پیمان پنجم: یک انسان سال ها تلاش می کند، تا برای خودش شخصیتی بسازد؛ که نزد دیگران با آن ویژگی های شخصیتی شناخته شود. حال اگر نادانسته اشتباهی کوچک یا بزرگ انجام داد، نباید تمام شخصیت فرد را زیر سوال برد و تنها می توان اشتباه فرد را مواخذه کرد و به خاطر یک اشتباه نباید تمام کارها و رفتار و شخصیت فرد را مورد سرزنش قرار داد. هیچ گاه انسان با یک اشتباه از انسانیت دور نخواهد شد و یک حرکت، گفتار یا رفتار به هیچ روی نماینده ی شخصیت و منش یک انسان نیست.


۲۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۲:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی