۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مردم» ثبت شده است

قدردان داشته ها باشیم



     بعضی وقت ها آن قدر گرفتار دردسرها و مشکلات زندگی می شویم که متوجه نعمت های فراوان و باارزشی که در اطرافمان داریم، نمی شویم و شروع به بدگویی از این، آن، زمین و آسمان می کنیم و اصلا به این نکته توجه نداریم که این بد رفتاری ها، فقط حالمان را بدتر می کند و بس!

     اگر کمی، فقط کمی دقت داشته باشیم؛ متوجه انبوه بی شمار نعمت هایی می شویم که در اختیار داریم و اکنون در حال استفاده از آن ها هستیم. هر عضو سالم بدن و در مجموع سلامتی جسم، روح و روان، از بزرگترین نعمت های خدا هستند! هم چنین داشتن یک خانواده ی سالم و دلسوز که مراقب ما و کج خلقی های مان هستند و با وجود این تحمل مان می کنند و دوستمان دارند!

     دیگر خانه ای که در آن به راحتی سر بر بالین می گذاریم و هنگامی که حوصله ی هیچ کسی را نداریم، در آن به آغوش تنهایی پناه می بریم و کسی مزاحممان نمی شود. خودمان کاری داریم یا کسی هست که درآمدی دارد و هزینه های زندگی مان را تامین می کند و مجبور نیستیم به این و آن رو بزنیم و خودمان را تحقیر کنیم و دچار رنج و سختی بشویم!

     کشوری که در مقایسه با بسیاری از کشورها امنیت دارد و با خیال راحت و آسوده در آن زندگی می کنیم. دوستان، بستگان و اقوامی که با دیدنشان گل از گلمان باز می شود و خاطرات شیرین و دوست داشتنی با آنان داشته و داریم که با یادآوری آن ها دلمان غنج می رود و شاد می شویم و حال خوبی پیدا می کنیم!

     و نعمت های بی شمار دیگر .......... !

اما؛

     اما همه ی این ها، حق ما به عنوان انسان و اشرف مخلوقات خداوند است و این چیزی از مسئولیت کسانی که اداره ی امور کشور را در دست دارند، کم نمی کند و باید بیش از این امکانات در اختیار ما باشد و زندگی بهتری داشته باشیم! این امکانات که در اختیار همه ی مردم ماست، مربوط به ده ها سال پیش جهان است و مردم ما لایق امکانات بهتری نسبت به گذشته هستند! و این سخنان به هیچ روی انکار مشکلات و رافع مسئولیت صاحبان قدرت در جامعه نیست!!

     به هر حال می خواهم بگویم، اگر ما فقط متوجه نکات منفی و اشکالات باشیم، خودمان هم دست به کار شده ایم تا حال خودمان را خرابتر کنیم و با بازگویی ایرادات و اشکالات برای خودمان، کمکی به رفع آن ها نکرده ایم! بلکه می توانیم به جای نداشته ها، از داشته هایمان برای هم بگوییم و از آن ها لذت ببریم و حس خوب و مثبتی پیدا کنیم و حالمان بهتر شود!


۱۱ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۲۶ ۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی

مردم و مسئولان...

     آورده اند که: دو نفر کنار دیواری نشسته بودند و گریه می کردند. از یکی از آن ها پرسیدند: چرا گریه می کنی؟ گفت: گرسنه ام. از دومی که بقچه ی نانی زیر بغل داشت، پرسیدند: تو چرا گریه می کنی؟ گفت: من با این گرسنه ابراز همدردی می کنم تا دردش کمتر شود!

     گفتند: اگر از نان هایی که همراه داری؛ تکه ای به این گرسنه بدهی، از گرسنگی نجات می یابد و دیگر گریه نخواهد کرد. صاحب نان ها گفت: از نان خبری نیست! اما اگر بخواهد تا فردا برای دلجویی او گریه خواهم کرد!!

***

     امروز این ماجرا حکایت مردم ما و مسئولان کشور است! مسئولان اگر بخواهیم تا قیام قیامت برای دلجویی ما گریه خواهند کرد، اما به شرط آن که سخنی از نان بر زبان نیاوریم!!

     مسئولان محترم تمام نهج البلاغه به ویژه نامه های امام علی (ع) به فرماندارانش چون مالک اشتر را از حفظ با سه روش ترتیل، تحقیق و صوت مجلسی برایمان می خوانند، اما دریغ از برداشتن یک قدم ناچیز برای حل مشکل مردم...!؟

     اینجا سه حالت ممکن است اتفاق بیفتد:

1. مسئولان به خدا، آخرت و ثواب و عذاب هیچ اعتقادی ندارند!

2. مسئولان یک حواله ی ویژه ی خانوادگی برای ورود به بهشت دارند!

3. مسئولان در روز قیامت به دلیل پایمال کردن حق مردم به شدت(؟!) عذاب می شوند!

     * گزینه ی 2 با عدالت خدا جور در نمی آید و اشتباه است. به نظرم بعضی حضرات به دلیل گزینه ی 1 با گزینه ی 3 روبرو می شوند! اما این حساب و کتاب قیامت است، حال تکلیف این دنیای حضرات چه می شود؟ آیا گرفتار دردسر شدن و عذاب کشیدنشان در این دنیا، رنج و درد ما را جبران می کند...؟ باید عاقل باشیم و عاقلانه رفتار کنیم تا از ما سوء استفاده نکنند!


۱۰ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۲۴ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سعید بیگی

برق واقعی و غیر واقعی؟!


     دوستان عزیز! اصلا می دانید چرا می گویند برق! چون یک لحظه هست و یک لحظه ی دیگر نیست:

« بگفت احوالِ ما بَرقِ جهان است          دَمی پیدا و دیگر دَم نهان است! »

     آخر قدیم ها که برق به معنای الکتریسیته نبوده است. در آن دوران پیشا الکتریسیته منظور از برق، رعد و برق و البته صدایش ـ که همان رعد است ـ نَه؛  بلکه نورش ـ به معنای برق ـ مورد نظر بوده است.



     اگر تا به حال برق همیشه بوده است، برق واقعی نبوده است! بلکه امروز که برق گاهی می رود و گاهی می آید و به قول معروف یک آن هست و یک آن نیست، برق واقعی به شمار می رود.

***

     مردم گفتند: شما که برق را قطع می کنید، لا اقل برنامه ی خاموشی ها را مثل قدیم بدهید، تا وسط کار با دستگاه های جوشکاری، کامپیوتر، بالانس چرخ، آپارات پنچری، دستگاه پرس و سایر دستگاه های برقی دچار دردسر نشویم و وسط این گرمای کم سابقه و کُشَنده ی تابستانی، از کار و زندگی نیفتیم!

     آقایان حضرات اداره ی برق گفتند: وقتی برنامه ی خاموشی ها را اعلام می کنیم؛ سارقان حرفه ای ِ سیم ها و کابل های برق، در هنگام خاموشی و بی برق بودنِ خطوط، می روند و سیم ها را لخت می کنند! (می دزدند).

حال پیدا کنید پرتقال فروش را...؟!



     یعنی به جای یافتن راه حل برای این مسئله، به راحتی صورت مسئله را پاک می کنند و حال برای مردم هر دردسری پیش بیاید، برای بابا برقی ها مهم نیست. عزیزم اینجا که ژاپن نیست! اینجا که چین نیست! اینجا که ... نیست!!

     ان شاءالله به زودی تمام مشکلات حل می شود و برق اضافی می آوریم و دیگر هر کدام چند بیست لیتری پر از برق، گوشه ی انباری یا پشت بام می گذاریم که در مواقع ضروری به کار ما و همسایگان و دوستانمان بیاید! مهلتی صبر، سحر نزدیک است! خدا خودش یاریمان خواهد کرد.


۰۸ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۳۵ ۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
سعید بیگی

قضاوت ناآگاهانه


     حتما برای شما هم پیش آمده که به دوره یا کلاس موفقیت یا آموزش مطلبی رفته اید و وقتی برای اطرافیان و دوستانتان از آن مطالب با ارزش و مفید و تغییراتی که در فکر، نگرش یا رفتار شما ایجاد کرده، صحبت کرده اید؛ در کمال بی اعتنایی و ناباوری یا دستاوردهای شما را نادیده گرفته اند و یا شما را مسخره کرده اند که وقت و پول خود را تلف کرده اید!

     به راستی دلیل این برخورد حضرات (؟!) با ما چه می تواند باشد؟ آیا از دانش و معلومات بیشتری برخوردارند یا دلسوزند و می خواهند به ما کمک کنند یا مسئله چیز دیگری است! شاید توان مالی برای شرکت در این جلسات را ندارند یا در عین علاقه به این کلاس های آموزشی، از واکنش دیگران بیمناکند و نمی توانند این کار خود را برای دیگران توجیه کنند و از مسخره شدن می ترسند؟



     اساسا مردم ما ـ  به دلیل اعتماد به نفس پایین ـ گاهی بیش از حد به واکنش دیگران بها می دهند و برای آنان ارزش قائلند. اگر این اطرافیان و دیگران صاحبنظر در آن رشته باشند، جای بسی خوشحالی است که ما را راهنمایی کنند تا به چاه نیفتیم و گرفتار نشویم. اما بیشتر وقت ها این افراد دایه ی دلسوزتر از مادرند و بدون دلیل ادعای کرامات و معلومات دارند!

     بزرگان تاکید دارند؛ برای انجام هر کار از اهل فن و صاحبنظران همان رشته اطلاعات بگیرید؛ سپس با چند نفر از اطرافیان دلسوز و بی غرض خود مشورت کنید و تصمیم نهایی را با توجه به نظرات این دو گروه بگیرید تا دچار ضرر و زیان و پشیمانی نگردید!



     اما ما معمولا با خاله خانباجی ها راحت تریم و به نظرات ایشان بیشتر بها می دهیم! البته منکر تجربه های مفید بزرگترها نباید شد، اما خداوند عقل هم به ما داده و ثواب دارد، از آن استفاده کنیم و هر کاری را با معیار عقل بسنجیم و اگر عقلمان آن را تایید کرد، انجام دهیم.

     یادمان باشد، کمتر دیگران را قضاوت کنیم تا به دام قضاوت عجولانه و بیجای دیگران گرفتار نشویم. امام صادق (ع) در حدیثی نزدیک به این معنا فرموده اند: اگر فردی را برای کاری سرزنش کردید، نمی میرید تا در آن شرایط قرار بگیرید و حال آن فرد را تجربه کنید!



     به خدا پناه می بریم از این که بدون آگاهی سخنی را بر زبان آوریم که نه تنها سودی به حال کسی ندارد، بلکه برای دیگران و خودمان زیان آور نیز هست!


۰۳ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۴۴ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی

اینترنت لاک پشتی


     دو روز پیش تلفن ما قطع شد و ما بلافاصله وجه آن را پرداخت کردیم و سه روز است که منتظر وصل شدن آنیم. تلفن امروز صبح وصل شد ولی از وصل شدن اینترنت هیچ خبر و اثری نیست که نیست! بارها و بارها با شماره های گوناگون مخابرات تماس گرفتیم، اما هیچ نتیجه ای در بر نداشت.

     پس از هر بار تماس سیستم پاسخگو (؟!) اعلام می کند که شش دقیقه منتظر بمانید و چون برق هم سه ساعت قطع بود و با تلفن همراه تماس گرفته بودم، نتوانستم شش دقیقه صبر کنم و تازه بعد از انتظار مانند دفعات پیشین، ببینم که زمان انتظار به بیش از دو برابر زمان اعلام شده برسد و اپراتور جوابگو نباشد.

     اصولا ما که در کشورهای جهان سوم زندگی می کنیم، باید سطح توقعات خود را خیلی خیلی پایین بیاوریم و بدین صورت آرامش بیشتری داشته باشیم. زیرا امکانات از کشورهای پیشرفته تقریبا بلافاصله به دست ما می رسد، اما فرهنگ استفاده و نیز فرهنگ پاسخگو بودن، سال ها باید بگذرد تا در ما نهادینه شود.

     هم چنین مردم ما هنوز نمی دانند که از چه حقوقی برخوردارند و چگونه باید حق خود را مطالبه کنند و اگر شرکت خدماتی یا نهادی از ارائه ی خدمت خودداری نمود، چگونه وجوه پرداختی را بازپس گیرند؟ (البته اگر این امکان در کشور ما وجود داشته باشد!!)

     خلاصه، بعد از گذشتن از هفت خان تازه اینترنتی وصل می شود که سرعت لاک پشت از آن بیشتر است و اگر بخواهید سرعت بیشتری را خریداری نمایید، باید دو یا سه برابر آن مبلغ را بپردازید و قطعی سرویس هم آن قدر زیاد است که گفتنی نیست. گاهی اوقات انسان از داشتن اینترنت پشیمان می شود و دوست دارد، به غار عمو یادگار پناه ببرد و از فن آوری و امکانات امروزی دور باشد تا قدری آرام گیرد!

     الان حدود ده دقیقه است که اینترنت وصل شده و بنده توانستم در خدمت دوستان باشم. خدایا آنان را که اینترنت را خراب (؟!!) می کنند تا ما عزیزانمان را نبینیم، اصلاح کن و اگر نشد، شرشان را کم بگردان! آمین رب العالمین.

۱۲ تیر ۹۷ ، ۲۲:۰۱ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی

مدعیان فرهنگ

(در حاشیه ی پذیرایی(!) برخی هموطنان از تیم پرتقال شب پیش از مسابقه با ایران)



     هرگاه سخن از ادب و شعور و فرهنگ می شود، ما ایرانیان شعارهای بسیار زیبا سر می دهیم و ادعا می کنیم که از بافرهنگ ترین ملت های دنیاییم و به سابقه ی تمدن و فرهنگ ایرانی اشاره می کنیم و دم از کورش بزرگ و رفتار انسانی او با مردم زیردست و کشورهایی که تصرف می کرد، می زنیم و خود را وارث و دوستدار او می دانیم.


     حتما به خاطر دارید، جهان پهلوان تختی در کشتی با کشتی گیری که عضو مصدوم داشت، جوانمردانه کشتی گرفت و از نقطه ضعف حریف سوء استفاده نکرد و همین رفتار جوانمردانه باعث شد، نام تختی به عنوان یک قهرمان و پهلوان ایرانی در یادها بماند و ما نیز خود را یک ایرانی چون او می دانیم. یا رزمندگانی که هنگام حمله ی شیمیایی ماسک خود را به مردمی می دادند که در منطقه بودند و خود یک عمر درد را مردانه به جان می خریدند و ... .


     اما متاسفانه این ها همه شعارهای خوش آب و رنگی بیش نیستند و برخی اوقات که دچار بحران یا مشکلی می شویم و یا کمی اوضاع به نفع دیگری تغییر می کند و منافع ما کم می شود یا به خطر می افتد، رفتارمان با گفتارمان تفاوت و تناقض می یابد و ناگهان می بینیم، هیولایی چند سر با هیبتی بسیار زشت و وحشتناک از درون ما سر بر می آورد و چنان نعره های وحشتناک می کشد که هیچ موجودی تاب رویارویی با او را ندارد!


     این هیولای درنده زمین و زمان را به هم می ریزد و هیچ موجودی از شرش در امان نیست و در عرض مدتی کوتاه در اطراف خود ویرانه ای بر جای می گذارد که سال ها باید تلاش کرد تا آن را به وضع سابق برگرداند.



این رفتار نابهنجار هم در دنیای واقعی و هم در دنیای مجازی دیده می شود و نشان از آن دارد که:

     1. ما رفتار درست و مودبانه را یا نیاموخته ایم و یا بدان عادت نداریم ـ یعنی در ما نهادینه نشده است ـ و همان را ناخواسته با اعمال خود، به فرزندانمان می آموزیم و این فرآیند نادرست تا ابد ادامه خواهد داشت.

     2. همان گونه که از قدیم گفته اند؛ دشنام دادن نشانه ی ضعف است و شاید ما به دلیل ضعف، به جای مبارزه ی رویاروی و جوانمردانه، سعی می کنیم از روش های ـ نه چندان درست ـ که خودمان می پسندیم، برای دست یافتن به نتیجه استفاده کنیم.

     3. در طول زمان ارزش ها در بین مردم ما دگرگون شده اند و شاید امروز درست و انسانی رفتار کردن، نه تنها نشانه ی فرهنگ نباشد، بلکه از آن به ترسو و بزدل بودن یا ناتوانی تعبیر شود و رفتار نادرست ارزش محسوب شود.

     4. ... .



     البته بعضی اوقات برای کمک به همنوعان، چنان از جان مایه می گذاریم که نظیرش در هیچ جای دنیا دیده نمی شود. برای نمونه هنگام بلایای طبیعی چون: سیل و زلزله یا جنگ و آتش سوزی و ... مردم ما از هر رنگ و قوم و نژاد با هم یکدل شده و به یاری آسیب دیدگان می شتابند.

     این ویژگی مردم ما باعث افتخار است، اما برای چنین ملتی همان یک رفتار نادرست و نامودبانه هم زیاد است و نباید تکرار شود. امیدواریم، بهتر از این باشیم که اکنون هستیم!


۰۵ تیر ۹۷ ، ۲۱:۱۵ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی

لطف کن لطف ... !


     بسیاری از ضرب المثل های شیرین فارسی آیینه ی تمام نمای زندگی مهرآمیز و صمیمانه ی مردم عزیزمان در گذشته بوده است. گذشتگان ما ـ که خدایشان بیامرزد ـ مهر و محبت را نه فقط در کلام که در عمل و رفتارشان نهادینه ساخته بودند و بسیاری از آداب و رسوم مهرانگیز و محبت آمیزی که اکنون در بین مردم کشورمان رایج است، از روحیه ی صلحجو و مهربانانه ی آنان حکایت می کند.

     ادبیات شیرین و پرگهر فارسی نیز بسیاری از این ضرب المثل ها را در آغوش خویش پرورده و برای تقدیم به آیندگان، آن ها را با نهایت دقت حفظ کرده است. جرعه هایی از این سرچشمه ی زلال و دل انگیز را می نوشیم:


« از محبت خارها گُل می شود          وز محبت سرکه ها مُل می شود »


« زیباترین مَنِش انسان محبت اوست»


« به خوبی و با نرمی و دلخوشی          توانی که فیلی به مویی کشی»


« درس معلم ار بود زمزمه ی محبتی          جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را »


« گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز »


« وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم     که در طریقت ما کافری است رنجیدن! »

« .......... »

۲۹ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی

تنهایی امروز

     گاهی وقت ها که بی خواب و پریشان می شوم و خسته و دلگیر از پرسه زدن در فضای مجازی و از تماشای تلویزیون ـ که مدتی است با او قهرم ـ نیمه شب یا به کوچه پناه می برم و یا بر روی بام می روم و در تنهایی با خودم خلوت می کنم و در واقع از حمع آدم ها به خودم پناه می بَرَم.

     همه ی ما انسان ها به نوعی تنهاییم. هنگامی که به دنیا می آییم، تنهاییم! در طول زندگی با این که ظاهرا در کنار خانواده، بستگان، دوستان و اقوام هستیم؛ اما در اصل تنهاییم و در نهایت نیز تنها از دنیا می رویم و چقدر دردناک است که در میان جمع تنها باشی! آنان که این درد را چشیده و غمش را به دوش کشیده باشند، می دانند که چه می گویم! به قول مادربزرگ مرحومم « پر کس و کار و بی کس و کار... ! »

     نمی دانم چرا سرنوشت ما را اینگونه نوشته اند!؟ گاهی دلمان آن قدر غصه دار می شود و می گیرد که تصور می کنیم، یک تخته سنگ چند تُنی روی سینه ی ما گذاشته اند و نفس مان را بریده اند. در این فضای غم انگیز و جانکاه یک جمله ی محبت آمیز در حکم آبی است که بر سر آتش درونمان بریزند و ما را از آن عذاب و درد سخت نجات دهند!

     اما افسوس!! تعداد آدم هایی که با نگاه و کلامشان به دیگران انرژی می دهند و آنان را دلگرم و امیدوار به زندگی می کنند؛ بسیار کم است. بیشتر ما وقتی کسی را شاد و آرام می بینیم، مثل اینکه چیزی از ما برداشته باشد، در حد توان می کوشیم، بیشترین ضربه را به او بزنیم و حداقل حال خوش را از او بگیریم و ناراحت و ناامید رهایش کنیم؛ و این میوه ی درخت حسد و دیگر بیماری های روحی ماست!

     کاش بدانیم که نگاه و کلام ما چقدر می تواند معجزه کند و بر ناخودآگاه اطرافیان مان اثر مثبت و مطلوب بگذارد و حالشان را بهتر کند و با این کار، حال خود ما هم بهتر می شود! کاش تا دیر نشده، با نگاهی محبت آمیز و کلامی مِهر انگیز دلی را شاد کنیم که بزرگان گفته اند:


« دلی را غنچه کن گر می توانی     

                               پریشان کردن دل ها هنر نیست! »

۱۴ خرداد ۹۷ ، ۱۸:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی

انرژی ... !

     ما آدم ها حال روحی یکنواخت و یکسانی نداریم. گاهی اوقات بسیار سرحال و شادابیم و سرشار از انرژی. تا جایی که با نگاه، صحبت و هم نشینی، به دیگران انرژی فراوانی می دهیم و حال همه را خوب می کنیم و حال خودمان نیز بهتر می شود.

     بعضی روزها اما اوضاع جور دیگری است. حال مناسبی نداریم و منبع انرژی سبز نشاط و زندگی بخشمان خالی است و حتی نای از جا برخاستن و نشستن را هم نداریم و دایم در رختخواب غلت می زنیم تا وقت بگذرد و کمی حالمان بهتر شود و دریغ که چنین نمی شود!


*****

     برای بهبود حال روحی و نجات از بدحالی باید از جا برخیزیم و انرژی های منفی که در جسم و جانمان انباشته شده را دور بریزیم و فضای خانه را هم پر از انرژی مثبت و شورانگیز زندگی، سلامتی و عشق کنیم.

     بهترین راه، ابتدا دوش گرفتن با آب ولرم و در صورت امکان، آب سرد است. بعد باز کردن در و پنجره ها برای بیرون رفتن هوای اتاق است. برای سریعتر شدن این کار، می توانیم از کولر و یا فن و هود آشپزخانه استفاده کنیم. بعد کمی نرمش برای دور شدن سستی و خواب آلودگی که این نرمش می تواند پیش از حمام هم انجام شود. 

     آخرین مرحله زنگ زدن به دوستان و بستگان سرشار از انرژی و کمی گفتگو با آن هاست و هنگامی که حالمان بهتر شد، می توانیم به نزدیک ترین پارک برویم و کمی قدم بزنیم و یا روی نیمکت بنشینیم و از تماشای مردم، درختان و حیوانات لذت ببریم. روز و شبتان سرشار از انرژی!!

۰۲ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی

یک سوزن به خود؛ یک جوالدوز به مردم...!


دست در دست هم دهیم به مهر          میهن   خویش   را   کنیم   آباد !


     یکی دو سال پیش، کانالی با عنوان « میهن آباد » در تلگرام ساختم و دوستان زیادی را به آن کانال دعوت کردم و پس از حدود هفده پُست، تنها هفت نفر باقی ماندند که بعضی از آن عزیزان نیز به خاطر رودربایستی از کانال متواری نشده بودند. به هر روی در آن کانال - که با پیشنهاد دوستان راه اندازی شده بود - عهد بستیم که برخی موارد را در رفتارهایمان مراعات کنیم و به دیگران نیز یادآوری نماییم، ولی با فرار دوستان کار نیمه کاره باقی ماند و به نهایت نرسید.

     اگر خواست خدا بود، در پُست های بعدی، آن عهدها را می آورم تا ببینید که اگر بعضی نکات ساده را رعایت کنیم، تا چه اندازه در بهبود رفتارهای اجتماعی مان اثر مثبت دارد. 

     همیشه این مطلب یعنی انتقاد از گفتار، رفتار و عملکرد، مورد بی مهری واقع شده و حتی کسانی که به ظاهر از انتقاد استقبال کرده اند، در واقع از آن بیزارند و حاضر به پذیرش مسئولیت اجتماعی خویش در این زمینه نیستند. انسان ذاتا موجودی از خود سپاس گزار و دارای حُبّ ذات است و تحمل ایراد گرفتن از خود را ندارد. البته حساب انسان های خودساخته و کسانی که روح بزرگی دارند، جداست.

     اما اگر ما خواهان تغییر در رفتار مردم هستیم، باید از خود شروع کنیم و به قول معروف: « رُطَب خورده منعِ رُطَب کی کند؟ » اگر ما به درستی مطلبی که می گوییم، ایمان داریم؛ باید بدان عمل کنیم تا دیگران نیز ما را همراهی کنند. پیامبر اکرم (ص) فرمود: « با رفتارتان مردم را دعوت کنید، نه با گفتارتان! » 

     با توجه به این گفتار ارزشمند رسول خدا (ص)، اکنون نیز پیش از بیان هر نکته و مطلبی، نخست در حد توان در جهت اجرای آن خواهم کوشید و سپس مطلب را مطرح خواهم کرد تا مصداق « عالم بی عمل » نباشم. امیدوارم که اینگونه شود. حق یاورتان!

۲۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی