امروز بعد از مدت ها خدا قسمت کرد بتوانم، در نماز جماعت مسجد شرکت کنم. مدت ها بود که کمر درد داشتم و دیسکم آسیب دیده بود و امکان رکوع و همین طور سجده ی طولانی را نداشتم. چند روزی آن قدر حالم بد شد که نماز را نشسته و در حالی که به پشتی تکیه داده بودم و از درد گریه می کردم، خواندم. آن روزها فکر می کردم که فلج شده ام و دیگر نمی توانم مثل آدم(!) نماز بخوانم.

     اما با لطف حق نرمش های خاصی را در طول چند ماه انجام دادم و با مراقبت و رعایت بعضی مسائل کم کم حس کردم که حالم بهتر شده است. بالاخره امروز حالم به قدری خوب شد که توانستم، با لذت در نماز جماعت حاضر شوم، جای همگی خالی! خدایا به خاطر تمام نعمت هایت سپاس گزارم!

***

     گاهی اوقات کار ساده ای را به طور روزمره انجام می دهیم و فکر می کنیم؛ چرا مثل فلان شخص آن امکانات را در اختیار نداریم، اما وقتی گرفتار درد یا بیماری یا ناتوانی می شویم، قدر روزهای خوشمان را می فهمیم.

     باید برای هر کاری، حتی نفس کشیدن هم خدا را شکر کنیم و یادمان باشد، ساده ترین کاری را که ما به راحتی انجام می دهیم، بعضی افراد حسرت انجامش را می خورند. دوستانی داریم که در زمان جنگ شیمیایی شده اند و هنگام بهار با ماسک مخصوص هم نمی توانند، در فضای آزاد رفت و آمد کنند و نفس کشیدن برایشان واقعا دشوار و دردناک می شود.

     انسان باید همیشه تلاش کند تا از نعمت های الهی، امکانات لازم برای زندگی راحت تر خود و خانواده اش را فراهم کند. اما برای تمام داشته هایش از کوچکترین چیز تا بزرگترین و مهم ترین آن ها، مثل سلامتی خدا را شکر کند. در این صورت خداوند نیز بر ثروت و دارایی اش می افزاید.


« شکر نعمت، نعمتت افزون کند          کفر نعمت، از کَفَت بیرون کند! »

                                                           « مولوی »