زندگی

آب تنی کردن

در حوضچۀ اکنون است!

«سهراب سپهری»

 

 

غرق شدن در گذشته و رویدادهای خوب و ناخوب آن، تنها ما را زمین‌گیر می‌کند و بس!

 

نباید آن قدر خود را درگیر گذشتۀ خودمان کنیم که از حال امروزمان بی خبر بمانیم.

 

محو شدن در آینده و آرزوهای دور و دراز آن، تنها ما را گرفتار خیال‌پردازی می‌کند و بس!

 

نباید آن قدر خود را درگیر آینده کنیم که از درک حال امروزمان ناتوان شویم.

 

سهراب سپهری در این شعر زیبا ما را به درک اکنون و زمان حال (همان فلسفۀ آن به معنی لحظه) دعوت می‌کند.

 

منظور این نیست که به گذشته نیندیشیم یا برای آینده‌ای بهتر برنامه ریزی و تلاش نکنیم!

 

بلکه منظور این است که دچار افراط و تفریط نشویم؛ «اندازه نگه دار که اندازه نکوست!»

 

«رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود

رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود!»

 

یعنی همان گونه که پیشتر گفتیم، خودمان را در گذشته و آینده غرق و محو نکنیم و در لحظه زندگی کنیم؛ درست مانند کودکان که در لحظه زندگی می‌کنند.

 

با این عبارت زیبا سخن را به پایان می‌بریم.

 

« افسوس بر گذشته و ترس از آینده، دزدان دوقلویی هستند؛ که لذّت زمان حال را از ما می‌دزدند. »

 

نظر شما در این باره چیست؟