حُسن جویی



حتما شما هم خیلی از آدم ها را دیده اید که تا به کسی می رسند، شروع می کنند به ایراد گرفتن و به رُخ کشیدن تغییرات منفی یا مشکلات طرف مقابل:

 

ـ ... وای چرا این قدر موهات ریخته؟... پاک کچل شدی!...

ـ موهات رو رنگ می کنی، این قدر مثل شب سیاهه؟... آخه تو این سن و سال موهات باید سفید شده باشه!

ـ ببین چرا رنگ به رو نداری؟... از چیزی ناراحتی؟ نکنه ترسیدی؟ یا با کسی دعوات شده؟

ـ چرا می لرزی؟... با همسرت دعوات شده؟ کتکت زده؟ واسه چی؟...

ـ و ...

 

خوب است تا حد توان و امکان به دیگران در این سختی ها انرژی بدهیم و روحیۀ آنها را بهتر کنیم تا با انرژی مثبت بهتر به زندگی و کارشان برسند!

برای انرژی مثبت دادن به دیگران خوب است، حُسن جویی کنیم و نه چاپلوسی!

 

روش حُسن جویی: 1. نام شخص را بگوییم. 2. از او تعریف کنیم. 3. دلیل این تعریفمان را بیان کنیم.

این دلیل نشان می دهد که کلام ما چاپلوسی نیست!

دقت کنید، مفهوم حُسن جویی این نیست که در کشور ما همه چیز رو به راه است و به قول معروف: همه چیز گُل و بُلبُل است!

بلکه ما می خواهیم با انرژی مثبت دادن به همه در این شرایط و در هر شرایطی دنیا را جای بهتری برای زیستن کنیم!

 

حُسن جویی درست مقابل انتقاد است! بکوشیم از کسی انتقاد نکنیم!

اگر ناچار شدیم؛ نقد کنیم نه فقط انتقاد!

یعنی چند حُسن و خوبی از طرف مقابل بگوییم! بعد یک ایراد جزئی را نام ببریم و برایش راهکار هم بدهیم.

هم چنین ایراد را به تنهایی مطرح کنیم و از کار انتقاد کنیم و نه از فرد!


مثال: «برخورد تُند و خشونت آمیزت رو قبول ندارم. کار اشتباهیه!» به جای این عبارت: «اصلا قبولت ندارم. تو سر تا پا اشتباهی!»

 

*****

 

سایت دبیر فارسی dabirefarsi.com  با مطلب (آموزش و پرورش کارآمد) به روز است!


پیشاپیش از حضور گرم و نظراتتان در بخش دیدگاه های سایت سپاس گزاریم.


۲۲ تیر ۹۸ ، ۱۴:۳۸ ۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سعید بیگی

نیکی به خلق خدای

« کسی نیک بیند به هر دو سرای

که نیکی رساند به خلق خدای! »

                                                                        «سعدی شیرازی»

 

وقتی ما پا به صحنۀ گیتی نهادیم و هستی یافتیم، امکانات و نعمت‌های فراوانی در اختیار مان قرار گرفت که از پیشینیان به ما رسیده بود.

این امکانات مفید و لازم برای زندگی ما را، تلاش‌های آنان مهیا کرده بود.

گرچه آنها می‌دانستند که عمرشان به بهره برداری از این حاصل دسترنج‌شان نخواهد رسید؛ اما دست از کار نکشیدند.

شاید رمز برکت و خیری که در زندگی قدیمی‌ها بسیار دیده می‌شد و به ندرت کسی از آن محروم بود، همین نکته باشد.

اما امروز ماجرا برعکس شده است؛ یعنی بسیاری از ما نعمت خیر و برکت را در زندگی از دست داده‌ایم.

و تنها عدۀ کمی از این نعمت ارزشمند بهره مند هستند.

 

 

 

***

 

 

 

پدران و مادران ما ـ که یاد و نامشان گرامی باد ـ فقط برای تامین هزینه‌های زندگی خود و خانوادۀ خویش کار و تلاش نمی‌کردند. بلکه .....

 
* علاقه مندان می توانند ادامۀ مطلب را در سایت (دبیر فارسی dabirefarsi.com) به همراه دَه‌ها مطلب دیگر بخوانند.
 
 
 
۳۰ خرداد ۹۸ ، ۱۹:۴۴ ۶ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰
سعید بیگی

معرفی کتاب «لقمه کردن فیل»



ــ آیا خوردن فیل ممکنه؟ 

ــ بله! 

ــ چطور؟ 

ــ با لقمه لقمه کردن آن...!


***





در چیستانی می‌پرسد: «یک فیل را چطور می‌شود خورد؟» و پاسخ این است که: «لقمه‌لقمه!»


واقعیت این است که «قطره‌قطره» جمع گردد،‌ وانگهی «دریا» شود؛ و همیشه همین‌طور بوده است.


بگذارید سه جمله را در این زمینه از بزرگان نقل کنم:

 

«کارهای بزرگ با فَوَرانی از انگیزش انجام نمی‌شوند، بلکه با کنار هم قرار گرفتن چیزهایی کوچک است که به سرانجام می‌رسند.»


«کارهای کوچکی که هر روز انجام می‌دهید، در ساختنِ زندگیِ شما بیشتر نقش دارند تا کارهای بزرگی که هر از گاهی انجام می‌دهید.»


«یک تفاوت انسان‌های موفق و ناموفق، در این است که موفق‌ها، کاری را که باید، در زمانی که لازم است، انجام می‌دهند؛ هر حس و حالی که داشته باشند.»


***


مطلبی را که در چند سطر پیش نقل کردیم، از سایت آقای علی اکبر قزوینی، نویسندۀ کتاب «لقمه‌کردن فیل!» انتخاب کرده‌ایم.


این کتاب به آموزش نکته های ساده و آموزنده در زمینۀ مهارت و رشد شخصی می‌پردازد.


کتاب یاد‌ شده را می‌توانید در‌ قالب pdf و به‌ صورت رایگان از لینک‌ زیر (از‌ سایت اصلی) دانلود کنید.







لینک دانلود کتاب لقمه‌ کردن فیل )





دوستان گرامی؛ توجه فرمایید! 


ــ لطفا پس از کلیک کردن روی لینک بالا و وارد شدن به صفحۀ سایت آقای قزوینی؛ 

ــ ابتدا ایمیل خود را وارد کنید. 

ــ سپس لینک دانلود به ایمیلتان فرستاده می شود. 

ــ اکنون می توانید از طریق آن لینک کتاب را دانلود نمایید. گوارای وجودتان!




۲۱ خرداد ۹۸ ، ۰۰:۴۸ ۷ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
سعید بیگی

از تو حرکت؛ از خدا برکت!

یکی از مشکلاتی که در زندگی با آن دست به گریبانیم؛ تلاش فراوان و کُشنده، از لحظۀ شکل گرفتن یک ایده یا فکر در ذهنمان تا رسیدن به هدف یا نتیجۀ مورد نظر است.


جالب است بدانیم که این کار، گاهی مانند ترمز عمل می کند و سرعت ما در رسیدن به هدفمان را می گیرد.


زیرا در مسیر زندگی هم نَشیب (سرازیری) داریم و هم فَراز (سربالایی)!


وقتی در نَشیب هستیم، باید تلاش کنیم تا به قلۀ کوچک نزدیکمان (هدف های جزئی و میانی) دست یابیم.


هنگامی که در فَراز قرار گرفتیم، باید تلاش را کم کنیم تا با سرعت عادی خود به سمت نَشیب بعدی برویم.


در این لحظات تلاش فراوان، باعث افزایش سرعت و ناتوانی در کنترل کار می شود و ما را از مسیر اصلی خارج می کند و به دردسر می اندازد.


این چرخه (نَشیب و فَراز) تکرار می شود تا به قُلّه های بزرگتر و بالاخره بزرگترین قُلّه، یعنی هدف اصلی و مهم برسیم.


بهتر است هدف را با تحقیق و پژوهشِ درست و دقیق انتخاب کنیم. سپس هم زمان با تلاش و حرکت به سمت هدف، تمام توان روحی و جسمی خود را به کار بگیریم تا به هدفمان نزدیک تر شویم.


وقتی نهایت تلاشمان را به کار گرفتیم و در مسیر پیش رفتیم؛ در مسافت های پایانی، باید کار را هم از نظر فیزیکی و هم از نظر ذهنی رها کنیم تا به نتیجه مورد نظرمان برسد.


البته این زمانی است که ما تمام تلاش، کوشش و کارمان را کرده ایم و اکنون هیچ کمکی به ادامۀ کار نمی توانیم بکنیم و فقط باید منتظر بمانیم و همه چیز را به خدا بسپاریم.


خداوند به پاس تلاش های برنامه ریزی شدۀ ما، مسیر را برایمان روشن و هموار خواهد نمود تا به هدف از پیش تعیین شدۀ خود دست یابیم. از قدیم گفته اند: «از تو حرکت؛ از خدا برکت!»






۱۰ خرداد ۹۸ ، ۱۸:۳۰ ۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
سعید بیگی

ننجون مشهد!

من هیچ کدوم از پدربزرگ هام رو ندیدم. پدرِ پدرم که 9 سالگی بابام از دنیا رفته بود و بابام خیلی سختی و دردسر کشیده بود تا بزرگ بشه. البته مادربزرگم خیلی شیرزن بوده و این رو از حرف های مردمی که اون رو دیده بودند، می گم. مثل یک مرد از دو دختر و یک پسرش حمایت کرده بود و اون ها رو بزرگ کرده بود. مادرِ پدرم هم یک سال پیش از تولد من از دنیا رفته بود. خدا رحمتشون کنه!


پدرِ مادرم یک حکیم بوده که ظاهرا کارش خیلی درست بوده و از شهرستان می اومدند دنبالش و برای درمان بیمارانشون اون رو به شهرستان می بردند. خدا بیامرز خیلی به امام رضا (ع) علاقه داشته و زیاد به زیارت می رفته و اسمش شده بود؛ عمو مشهد!


طبیعیه که بچه هاش هم صداش بزنند؛ آقاجون مشهد! ایشون هم ظاهرا حدود بیست سال پیش از تولد من از دنیا رفته بودند. اما فقط مادرِ مادرم رو دیدم. همه به ایشون می گفتند؛ ننجون مشهد! خیلی مهربون بود و پاکیزه! حدود صد سالی داشت که از دنیا رفت. پاییز سال 1373 بر اثر زمین خوردن، لگنش شکست و یکی دو ماه بعد از دنیا رفت. روح جمیع رفتگان شاد ان شاءالله!


وقتی به شهرستان می رفتم اون قدر به من محبت می کرد که حد نداشت! خدا بیامرز ننجون مشهد با همه مهربون بود و همه دوستش داشتند. توی روستایی که زندگی می کرد، تقریبا توی هر خونه یکی از بچه ها، نوه ها یا نتیجه ها و نبیره هاش بودند.


خدا بیامرز تا روز آخر عمرش لب به روغن نباتی نزد. هیچ مریضی نداشت. فقط چشماش ضعیف شده بود و عینک می زد. حافظه ی فوق العاده ای داشت. خونه اش رو مثل دسته گل خودش تمیز می کرد. از تجربیاتش برای ما می گفت و راهنماییمون می کرد! شوخ و خنده رو بود. اون قدر که آدم از پیشش نشستن خسته نمی شد.


گنجینه ای از ضرب المثل های ناب و کاربردی بود. نصیحت هاش هنوز یادمه! حکایت های فوق العاده ای از قدیم نقل می کرد که خواستنی و شنیدنی بود. ورد زبونش احترام به بزرگترها و عاقلانه رفتار کردن بود. کاش بتونیم به نکته ها و سفارش هایی که گذشتگان مون برامون گذاشتند و رفتند، توجه و عمل کنیم تا زندگیمون روز به روز بهتر بشه. چون پشتوانه ی این مطالب، عمر با ارزش اون ها بوده و هست!

۳۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۴۶ ۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
سعید بیگی

سایت «دبیر فارسی»


( dabirefarsi.com )



زبان و ادبیات فارسی نشان هویت ملی و مایه ی افتخار ماست!

 

*****

 

« سایت دبیر فارسی؛

بهترین اِمکان برای آموزش آسان و بهینه ی زبان و ادبیات فارسی »

 

 

                                 دوست عزیز؛ به سایت ما خوش آمدید!

 

     سایت « دبیر فارسی » در واقع خانه ی « زبان و ادبیات فارسی » است.

     اگر پرسشی در زمینه های مختلف « زبان و ادب فارسی » داشتید، حتما با ما در میان بگذارید.

     همکاران « تیم دبیر فارسی » در اولین فرصت ممکن، پرسش های شما را به طور دقیق بررسی می کنند.

     سپس پاسخ های درست و متناسب با پرسش های ارسالی را تهیه کرده و به نشانی ایمیل شما، ارسال خواهند کرد.

     برای دریافت پاسخ پرسش ها، لطفا ایمیل خود را در فُرم ثبت نام که در صفحه ی (تماس با ما) قرار دارد؛ وارد و ثبت نمایید.

     امیدواریم اوقات خوشی را در سایت دبیر فارسی سپری کنید و همراه همیشگی ما باشید!








*****

دوستان و عزیزان همراه


مطالبی که در سطرهای بالا مشاهده می فرمایید، معرفی سایت «دبیر فارسی» است که در صفحه ی اصلی سایت آمده است.

سایت «دبیر فارسی» مدتی است که فعالیتش را آغاز نموده است. 

اگر دانش آموز متوسطه ی دوم (پایه های: دهم، یازدهم و دوازدهم) دارید؛ سایت را به ایشان معرفی نمایید تا از مطالب آن استفاده کنند.

برخی مطالب سایت در حاشیه ی زبان و ادبیات فارسی است و ارتباط مستقیم با درس و کتاب ندارد.

بنابراین سایت «دبیر فارسی» فقط برای دانش آموزان نیست و دیگر عزیزان هم می توانند از مطالب استفاده کنند. 

از حضور و دیدار گرم شما و نظرات ارزشمندتان بهره مند خواهیم شد. 

به انتظار دیدار شما در سایت «دبیر فارسی» و نوشیدن چند جرعه زبان و ادب پارسی می نشینیم و مقدمتان را گرامی می داریم! 

شاد و پیروز و سربلند باشید!




۲۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۸:۵۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی

رویاپردازی؛ بله یا نه...؟!

     هر یک از ما در طول زندگی تحربه هایی را پشت سر گذاشته ایم که برایمان ـ جدای ارزشمند بودن یا نبودن یا تلخ و شیرینی آن ـ خاطرات و ماجراهایی آرامش بخش را زنده می کند؛ چون برایمان آشناست!


     انسان همواره از چیزها، جاها و اتفاقات ناشناس و نامعلوم ترس و واهمه داشته و از آن گریزان بوده است. شاید دلیل این ترس، احساس ناامنی و اضطراب ناشی از آن است که گاه آن قدر شدید می شود که انسان را از پای در می آوَرَد.


     اما در این بین، فضاها و اتفاقات ناآشنایی هم وجود دارند که نه تنها باعث اذیت و آزار انسان نمی شوند؛ بلکه به انسان امید و آرامش می بخشند و گاه او را در مسیر زندگی یاری می کنند و با ایجاد انگیزه باعث سرعت گرفتن پیشرفت فرد می شوند.


     بیشتر این فضاهای دوست داشتنی و ناآشنا در خیالات و رویاهای انسان شکل می گیرند و دیده می شوند. انسان هنگامی که رویایی را در سر می پروراند، در واقع از محیط عادی و زندگی روزمره و یکنواخت خود خسته شده و آرزوی شرایطی بهتر و امکاناتی بیشتر را دارد.


     همین تصورات و خیالات هستند که به انسان انگیزه ی تلاش مضاعف می بخشند و به او در ادامه ی زندگی یاری می رسانند. به قول معروف: «تا رنج نَبَری، گنج نَبَری!»


     چنین انسانی برای رسیدن به تصورات و رویاهایی که برای آینده ی زندگی خویش ساخته است، برنامه ریزی دقیق می کند و به دنبال آن تلاشی چشمگیر از خود نشان می دهد و ناگزیر به تمام یا بخشی از آن رویای شیرین و زندگی دلخواهش دست خواهد یافت.


۰۸ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۱:۲۶ ۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
سعید بیگی

عید میلاد صاحب است امشب!

عید میلاد صاحب است، امشب          با  ملائک  مُصاحب است، امشب؛

سرور و جانِ ما، امام  زمان (ع)           عاشقان را مُراقب است، امشب!


عید میلاد حضرت صاحب الزمان (عج) بر تمام عاشقان مبارک باد!


                                                   ***


                                                 روح روزگار


این جمعه هم گذشت، تو اما نیامدی                   پایانِ سبز قصه‌ی دنیا، نیامدی

مانده ست دل اسیر هزاران سؤال تلخ                ای پاسخ هر آنچه معمّا، نیامدی

کِز کرده اند پنجره ها در غبار خویش                ای آفتاب روشنِ فردا، نیامدی

افسرده دل به دامن تفتیده‌ی کویر                     ای روح آسمانی دریا، نیامدی

ای حسّ پاکِ گم شده‌ی روح روزگار                 زیباترین بهانه‌ی دنیا نیامدی

ای از تبار آینه ها، ای حضورسبز                   ای آخرین ذخیره‌ی طاها نیامدی

این جمعه هم گذشت و غزل ناتمام ماند              این است قسمتِ دلِ من، تا نیامدی!


                                               حسن یعقوبی


۳۱ فروردين ۹۸ ، ۲۰:۱۷ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سعید بیگی

مسئولیت پذیری

#من_مسئولیت_پذیرم


من مسئولیت تصمیم هایی را که گرفته و کارهایی را که انجام داده ام، به عهده می گیرم!


چند روز پیش از این، نکته ای فکر مرا به خود مشغول کرده بود و با تمام وجودم درگیرش شده بودم.


آن نکته راه نجات ما و کشورمان از این وضعیت نابسامان اقتصادی و فرهنگی و ... بود.


مدتی که فکر کردم به این نتیجه رسیدم که مشکل بزرگ ما و مردم مان نَبودِ افرادی است که مسئولیت تصمیم ها و کارهایشان را ـ درست یا نادرست ـ بپذیرند و به عهده بگیرند.


اگر افراد به خودی خود روحیه ی مسئولیت پذیری داشته باشند، دیگر نیازی به بازرس و مراقب نخواهد بود، مگر در شرایط ویژه!


در این صورت کارها سریع تر انجام می شود و نتایج نیز درخشان تر خواهند بود و امکانات کمتر به هدر خواهد رفت. امیدواریم چنین روزی به زودی فرا برسد.

۱۸ فروردين ۹۸ ، ۰۰:۳۱ ۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی

سال 98 تبریک یا تسلیت...؟!



     این روزها و در پی بارش باران های سیل آسای بهاری و بروز آب گرفتگی و جاری شدن سیل در بسیاری از شهرها و روستاها و درگذشت تعدادی از هموطنان عزیزمان در شیراز و دیگر نقاط کشورمان؛ هر فردی که دسترسی به گوشی داشته باشد، به عنوان یک کارشناس به میدان آمده است.


    و چون از شنیدن این خبرهای ناگوار و دیدن صحنه های دردآور گیر افتادن عزیزان هموطن در چنگال سیل و ناتوانی در نجات جان این مسافران بهاری، ناراحت و عصبانی شده، مسئولیت این حوادث تلخ و دردناک را به دوش این و آن می اندازد و می کوشد، برای درد از دست دادن همشهریان و هموطنانش مرهمی بیابد تا قدری دلش آرام گیرد.


   ما هم به آسیب دیدگان و تمام ملت بزرگ ایران تسلیت عرض می کنیم و برای تمام هموطنان آسیب دیده و یا بیننده ی این مناظر حزن انگیز آرزوی صبر و اجر می کنیم.


    هم چنین از عزیزان هموطن خواهش می کنیم، قدری خوددار باشند و هر نوشته، تصویر یا متنی را ـ برای رعایت حال برخی هموطنان ـ بلافاصله و بدون بررسی در شبکه های اجتماعی به اشتراک نگذارند.



     اگر برخی مسئولان در این زمینه کوتاهی کرده اند باید پاسخگو باشند و مجازات شوند، زیرا جان انسان ها قابل معامله و تعارف نیست!


     چه پدران، مادران یا فرزندانی که از یک خانواده در این حوادث فوت شدند و خانواده و فامیلی را داغدار کردند. خداوند درگذشتگان را بیامرزد و به بازماندگان صبر و اجر عنایت فرماید. ان شاءالله!


    اکنون باید از طریق مراجع قانونی و مهم تر از همه، وجدان پاک انسان های بیدار و افکار عمومی جامعه ی بزرگ ایرانیان، از طریق شبکه های اجتماعی خواستار پاسخگویی افراد بی مسئولیت و مقصران این حوادث و مجازات متناسب این افراد باشیم.


     به امید روزی که جان و مال و دارایی های مردم شریف ایران از بی مسئولیتی عده ای به نام مسئول (؟!) در معرض خطر نابودی قرار نگیرد و مسئولان محترم واقعا احساس مسئولیت کنند. چنین باد!


۰۸ فروردين ۹۸ ، ۰۴:۴۱ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سعید بیگی