فناوری، خوب یا بد...؟!


     به نظر شما فناوری یا به قول غربی ها تکنولوژی، خوب است یا بد؟


     من فکر می کنم؛ هیچ یک از امکاناتی که امروزه در زندگی انسان ها وجود دارد و زندگی را آسان تر کرده است، به خودی خود یا به قول عرب ها فی نفسه، ایراد و اشکالی ندارد!


     نکته ی مهم و اساسی آن است که این امکانات، در کجا و با چه هدفی به کار گرفته می شوند؟


     مثال ساده و معروفش همان چاقوی خودمان است که در آشپزخانه، ابزار بسیار مفید و حیاتی برای تهیه ی غذا در دست مادران است.


     باز همین چاقو در بیمارستان در دست جراحان متخصص، مشکلات جسمی بیماران را درمان می کند و آنان را به زندگی عادی و سالم باز می گرداند.


     ولی اگر در دست یک انسان خلافکار قرار گیرد، می تواند انسان یا موجودی دیگر را از هستی و زندگی ساقط کند.


     بنابراین به طور قطع و یقین نمی توان امکانات و فناوری های امروز مانند: « اینترنت، وب، شبکه های اجتماعی و به طور کلی فضای مَجازی و ... » را مُضر و زیانبار دانست و همگان را از آن برحذر داشت!


     بلکه مهم روش و هدف استفاده از آن است که گاه به رشد و بهبود فردی می انجامد و گاه باعث سقوط اخلاقی فرد و در صورت فراگیر شدنِ آسیب ها، به سقوط جامعه منجر می شود!


***


     ما عادت کرده ایم؛ بیشتر اوقات همه را با یک چوب برانیم و در موضوعات متفاوت که با هم اختلافات ماهیتی و شکلی دارند، یک نظر بدهیم و همه را یکسان قضاوت کنیم و ابدا به پیامدهای این رفتار نابخردانه ی خود توجه نداریم.


     خوب است، به جای حساس شدن در گفتار و رفتار دیگران، کمی هم به گفته ها و عملکرد خودمان دقت کنیم و بکوشیم، شیوه ای منطقی و خردمندانه در برخورد با اطرافیان در پیش بگیریم.


     عجولانه تصمیم گرفتن و بدون تفکر سخن گفتن و بیباکانه برخورد کردن، جز شرمندگی تحفه ای برای ما نخواهد داشت!


     کاش گفتار و رفتاری در پیش بگیریم که پس از انجام آن، گرفتار سرانجام ناخوشایندش نشویم و عمری در دادگاه وجدان خویش متهم و مجرم شناخته نشویم. چنین باد!


۲۵ اسفند ۹۷ ، ۰۲:۴۶ ۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید بیگی

من می نویسم، پس هستم!

دکارت فیلسوف فرانسوی گفت: « من می اندیشم، پس هستم! » و من می گویم: « من می نویسم، پس هستم و می خواهم با نوشتن تا ابد زنده بمانم! »

***

     مدتی پیش گفتیم که هر نویسنده یا هنرمندی که اثر هنری می آفریند، قطعا برای مخاطب یا مخاطبین هنرنمایی می کند.

     حال این مخاطب، خاص باشد ـ درون خودش یا دیگری ـ یا مخاطبِ عام ـ دیگران ـ باشند که برای آنان قلم بزند و خلق اثر کند، فرقی ندارد.

***

     اما نکته ی دیگری که باید بدان توجه داشت، حالات روحی هنرمند در لحظه ی خلق اثر است که حتما باید خاص باشد و در حالت عادی انتظار « شاهکار » داشتن، به هیچ روی خردمندانه نیست.

     در واقع هنرمند باید یک حال خوش روحی و معنوی را تجربه کند تا بتواند تاثیری جادویی از هستی و خالق آن بگیرد و در اثرش به زیباترین صورت ممکن ـ البته در حد توان و امکاناتش ـ آن را بنمایاند.

     و میزان موفقیت هنرمند در این زمینه به کمیت (مدت زمان) و کیفیت (چگونگی) تجربه ی معنوی او باز می گردد!

***

     دوستان سایت « دبیر فارسی؛ dabirefarsi.com » افتتاح شد. علاقه مندان می توانند ما را در این سایت همراهی کنند. چشم به راه شما می مانیم!


۰۵ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۳۵ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی

روزگارِ قَدر نشناس یا مردمِ ...؟!

     بکوش؛ آن قدر خوب باشی، که سخت ترین و دردناک ترین تنبیه دیگران، از دست دادن تو باشد!


     امروز با تمام توان مشغول کارَت هستی و واقعا از جان مایه می گذاری تا دیگران به نتایج عالی دست پیدا کنند. اما هیچ کس، نه قدر خودت و نه قدر زحمت های طاقت فرسا و خالصانه ات را می داند!


     نگران نباش! به محض این که از آن مجموعه خارج شوی و یا بازنشست شوی، آن گاه آنان که باید بدانند، قَدرَت را خواهند دانست و از تو تقدیر خواهند کرد!


     شاید بگویی؛ این چه فایده ای به حال من دارد؟ حق با تو است. فایده ی مالی برایت ندارد؛ اما با این تقدیر، اطرافیانت می فهمند که با یک انسان وظیفه شناس و دوست داشتنی و حلال خور زندگی می کنند!


     این نکته که انسان باشی؛ یعنی نه به دیگران ستم کنی و نه ستم زورگویان را بپذیری، شخصیتی توانمند و دانا می خواهد که « آن چه خوبان همه دارند، تو یک جا داری! »

 

     امیدوارم سال ها دانا و توانا باشی و عالی زندگی کنی! شاد و پیروز و سربلند باشی!


۲۸ بهمن ۹۷ ، ۱۹:۴۵ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سعید بیگی

برای چی و برای کی بنویسیم؟


     یکی از مشکلاتی که معمولا گریبان نویسندگان ـ به ویژه تازه کاران  ـ را می گیرد و آنان را به دردسر می اندازد و در واقع چالشی در کارشان ایجاد می کند؛ پاسخ به این پرسش است که: « چرا و برای چه کسی باید بنویسیم؟ »

     البته نویسندگانی که مدت ها سابقه ی نوشتن دارند از این مرزها گذشته اند و این مسائل کمتر برایشان پیش می آید. اما تازه کارها یا آنان که تازه دست به قلم شده و شروع به انتشار آثار و عرضه ی آن به عموم مردم زده اند، این مسئله را باید حل کنند تا بتوانند پیش بروند.

     در واقع بیشتر نویسندگان برای مخاطب و خواننده و جلب نظر و رضایت او می نویسند! البته بعضی مخاطب خاص دارند که یا خودشان و به قول معروف «دل خودشان» است یا فرد دیگری است که برای او می نویسند و ممکن است نویسندگانی هم باشند که برای عموم مخاطبان قلم به دست گیرند.

     و در این میان گروه کوچکی هستند که به قول « سینوهه پزشک مخصوص فرعون»، برای فرار از آزار دانایی و رهایی از عذاب نگاه داشتن مطلب یا رازی که ذهن و فکر را آزار می دهد؛ می نویسند و در هر صورت باید مخاطبی ـ چه در درون خود و چه در بیرون ـ داشت تا بتوان برای او نوشت!

     بنابراین روشن و آشکار است که برای واداشتن ذوق و هنر نویسندگی به ایجاد و آفرینش اثر، باید نوشته ها را در معرض دید و قضاوت خواننده و مخاطب قرار داد و طبیعی است که بازخورد و واکنش مخاطب نکته دان؛ حتی اگر یک نفر باشد بسیار راهگشا و کمک کننده خواهد بود.

     امیدوارم بیان این نکته برایتان مفید، قلمتان همواره نویسا و عمرتان پربرکت و برقرار باشد.

۱۲ بهمن ۹۷ ، ۱۲:۰۴ ۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سعید بیگی

سابقه ی وبلاگ نویسی من

دوستان سلام


     من وبلاگ نویسی رو از سال 1389 شروع کردم. در اردیبهشت ماه سال 1389 به طور اتفاقی (البته من فکر می کنم که هیچ چیزی به طور اتفاقی در دنیا رخ نمی ده!) یکی از دانش آموزان سال های قبل رو دیدم و یکی دو ساعتی با هم به گفتگو مشغول شدیم.

     بعد گفت که بیکاره و ایده ی راه اندازی یک گیم نت یا کافی نت به ذهنمون رسید. برای تحقیق و برنامه ریزی به سراغ دوستم که مهندس کامپیوتر بود رفتیم و ایشون بعد از یک ساعت صحبت با ما دو نفر پیشنهاد داد که یک کافی نت بزنیم، چون با روحیات ما سازگاری بیشتری داره و دردسرش کمتره.

     خلاصه کافی نت با سرمایه ی پدر ایشون و کار ما دو نفر راه افتاد و این شروع آشنایی هر چه بیشتر من با اینترنت و وبلاگ نویسی بود. هر چند همکاری ما با هم بیش از چند ماه طول نکشید، اما باعث شد من با دنیای تکنولوژی و فضای مجازی آشنا و دوست بشم.

     بعدها در سایت های زیادی وبلاگ ساختم و مدتی مطلب نوشتم، اما هیچ وقت اون ذوق و شوقی که در وبلاگ نویس های اون زمان دیده بودم ـ به جز چند مورد انگشت شمار ـ دیگه ندیدم و نمی بینم. به هر حال برای همه ی وبلاگ نویس ها آرزوی توفیق روزافزون دارم.

     امروز اسم و آدرس وبلاگ هایی رو که هنوز حیات دارند (هر چند من دیگه فرصت نکردم واردشون بشم و ادامه بدم!) براتون می نویسم. امیدوارم لطف کنید و نگاهی به اون ها بیندازید و نظرتون رو برام بنویسید. نظرات عمومی در معرض دید عموم قرار خواهند گرفت و نظرات خصوصی مخفی باقی خواهند ماند.

     پیشاپیش از این که لطف می کنید و بعد از دیدن وبلاگ ها نظرتون رو برام می نویسید، سپاس گزارم. هنوز دارم تلاش می کنم؛ بعضی وبلاگ ها رو ادامه بدم و اگر شرایط مهیا بشه، حتما این کار رو خواهم کرد.


آدرس وبلاگ های من: (با کلیک روی نام وبلاگ وارد وبلاگ می شوید.)

 

Navidesaba.blogfa.com


Golbargeadab.blogfa.com


Atremalakut.loxblog.ir


Mehrbaani.blog.ir



۲۹ دی ۹۷ ، ۰۱:۴۲ ۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی

کج بنشینیم؛ راست بگوییم!


     قدیمی ها راست می گفتند که آفتاب هیچ وقت برای همیشه پشت ابر نمی ماند! حتی اگر خیلی دقیق تلاش کنی واقعیت را طور دیگری نشان بدهی، بالاخره روزی می رسد که تمام ماجرا برملا می شود و رسوای همگان می شوی و دیگر روی حضور در جمع را نخواهی داشت!

     روی صحبتم با کسانی است که فریب دادن دیگران و حق جلوه دادن باطل را هنر می شمارند و می کوشند؛ با به هم ریختن فکر دیگران، آنان را وادار به پذیرش سخن یا مطلبی کنند که در اصل حقیقت نیست و کیلومترها با آن فاصله دارد.

     شاید در ابتدا برخی افراد با این نمایش ها فریب بخورند، اما خیلی زود متوجه می شوند که شما حقیقت را از آنان مخفی کرده اید و به قول معروف: دستتان برایشان رو می شود و آبروی نداشته تان بر باد می رود.

     این یک اصل است که؛ راستی و درستی انسان را به مقصود می رساند و بار کج هیچ وقت به منزل نمی رسد!

     امیدوارم بعضی افراد که ادعای دوستی دارند و از قضا آنقدر سر راه اطرافیان چاه کنده اند که قابل شمارش نیست، بدانند که به زودی خود در چاهی که کنده اند، گرفتار خواهند شد.

     عزیزان من! از گذشته ی خود عبرت بگیرید و دست از این رفتار اشتباه بردارید و بدانید که دیگر کسی فریب نمایش های شما را نمی خورد و تنها راه پذیرش شما در جمع؛ رفتار ساده، صمیمانه و صادقانه است و بس! حق یار و نگهدارتان!

۲۳ دی ۹۷ ، ۲۲:۴۵ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی

ثروتمند با ایمان ...؟!


سلام و روزگارتون به خیر و شادی!


     شما یک آدم پولدار هستید یا فقیر یا متوسط...؟! از وقتی یادم می آمد؛ به ما گفته بودند آدم های پولدار را مثل قارون زمان حضرت موسی (ع) ببینیم، که از راه نادرست و حرام و خوردن مال مردم به این ثروت رسیده اند و من هم در آن سنین باورم شده بود که: « پول و ثروت حلال هیچ وقت روی هم جمع نمی شود و با آن نمی توان کار خیر انجام داد! »


     این عقیده ی من پابرجا بود تا وقتی که چند سال بعد دوستی از من دعوت کرد، به یک جلسه ی مذهبی و دعا بروم. وقتی سر قرار حاضر شدم و راه افتادیم، به من گفت: « قول می دم تا به امروز چنین جلسه ای ندیده و نرفته باشی! »


     من چیزی نگفتم و راه افتادیم. وقتی رسیدیم، وارد یک آپارتمان دو طبقه شدیم و به طبقه ی دوم رفتیم. طبقه ی اول خانم ها بودند. در آن جا همه جور آدمی از هر طبقه ی اجتماعی بود. بعد از چند دقیقه مراسم دعا شروع شد و بعد از دعا یک آقای محترم ـ که من نمی شناختم ـ سخنرانی کرد.


     مراسم دعا خیلی خوب و دلچسب بود، اما سخنرانی عالی بود! بعد از پایان سخنرانی سفره ای کوچک پهن شد و برای نیازمندان گل ریزان شد و هر کس بسته به توان مالی خودش مبلغی کمک کرد! بعد هم شام دادند و مراسم تمام شد. بانی مجلس که یک کاسب بازاری بود، جلوی در ورودی ایستاده بود و با وجود سن بالا، با احترام به همه خوش آمد می گفت.


     بعدها که کمی سنم بالاتر رفت، در بین اطرافیان کسانی را دیدم که با زحمت و تلاش به ثروت رسیده بودند و این مسئله ذره ای در رفتار و اعمال و برخوردشان تاثیر نگذاشته بود! تازه آن وقت فهمیدم اگر انسان بخواهد، می تواند به یاری خدا، هم ثروتمند باشد و هم انسان بماند و این مطلب غیر ممکن نیست!


     آرزو می کنم مال و ثروت دنیا در دستانتان و عشق به پروردگار عالم در دلتان خانه کند! حق نگهدارتان!


۲۹ آذر ۹۷ ، ۲۰:۴۶ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی

دنیا یا آخرت؟


همراهان گرامی درود؛


     دوستان در تعالیم دینی ما آمده است که دل به دنیا نبندید، زیرا در این دنیای فانی ماندنی نیستید و این جهان حکم کاروانسرایی را دارد که پس از مدت کوتاهی باید از این جا کوچ کنید و به منزل اصلی خود در آخرت بروید!


     اما هیچ گاه نگفته اند که از نعمت های دنیا استفاده نکنید! در این باره جمله ی زیبایی را به این مضمون شنیده ام: « بکوشید، دنیا در دست شما باشد نه در دلتان! » اگر در دستتان باشد، می توانید از آن برای آسایش و راحتی خود، خانواده، بستگان، اطرافیان و دیگران استفاده کنید! اما اگر دنیا در دلتان باشد، به آن دلبسته می شوید و در عین داشتن مال و ثروت، ابدا توان خرج کردنش را برای خود یا دیگران نخواهید داشت!


     شاهد این مدعا زندگی ائمه ی معصومین (ع) است. آن بزرگواران تلاش می کردند امکانات مناسبی را برای خانواده ی خود مهیا کنند و اگر خود استفاده نمی کردند، به جهت بینش و درک بالای آنان بود که می خواستند با مردم ضعیف همسان و همدرد باشند و با این که مال و ثروت دنیا در اختیار ایشان بود؛ اما آن را به نیازمندان می بخشیدند و خود از آن به اندازه ی لازم استفاده می کردند. امید که ما نیز دلبسته و وابسته ی دنیا نشویم و از راه راست منحرف نشویم. چنین باد!


۲۴ آذر ۹۷ ، ۱۹:۱۷ ۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سعید بیگی

درخواست نظر و پیشنهاد

دوست من سلام؛


     در این پست از شما خوانندگان محترم خواهش می کنم، نظرتان را در باره ی مطالب وبلاگ بفرمایید و اگر پیشنهادی دارید که می تواند به ما کمک کند، از بیان آن دریغ نورزید.


     چشم به راه مطالب زیبا و مفیدتان هستم. پیشاپیش از همیاری و همکاری شما عزیزان صمیمانه سپاس گزارم! حق نگهدارتان!






                                                                                  ***

دوستان سلام

     از تمام عزیزانی که پیشنهادها و نظرات خودشون رو در خصوصی یا همین جا اعلام کردند، صمیمانه سپاس گزارم و تلاش می کنم ازشون استفاده کنم. از این که به من کمک کردید و همراهم بودید، ممنونم. حق نگهدارتون!


۱۹ آذر ۹۷ ، ۲۳:۱۸ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سعید بیگی

زن یا مرد؟

دخترا و پسرای گل و بلبل


     یه نکته رو همیشه یادتون باشه؛ مرد بنا به دلایلی اینطور و با این مشخصات و ویژگی ها آفریده شده تا یک پدر زحمتکش و دلسوز باشه و مثل یک ستون خیمه باشه تا همسر و فرزندانش به اون تکیه کنند و از زندگی شون لذت ببرند.


     و زن هم بنا به دلایلی اونطور و با اون مشخصات و ویژگی ها خلق شده تا یک همسر خوب برای شوهرش و یک مادر مهربان برای فرزندانش باشه تا خانواده با محبت های اون رنگ و لعاب بگیره.


     البته خانواده برای سرپا بودن و ادامه ی زندگی به هر دوی این ها با اختلاف نظرها و سلیقه هاشون نیاز داره و هیچ کدوم به سادگی نمی تونند، جای خالی دیگری رو پر کنند. از طرفی هر دوی این ها مساوی هستند و خداوند به هر کدام آن چه که لازم بوده در اختیار داشته باشه، داده.


     یادمون باشه این ها مساوی هستند، اما به هیچ وجه مشابه هم نیستند! نه در آفرینش و خلقت شون و نه در نیازهاشون! ان شاءالله آشیانه ی گرمتون همیشه سبز باشه و دلتون پر از امید و شادی! حق نگهدارتون!

 

۱۴ آذر ۹۷ ، ۱۹:۵۳ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بیگی